زندگی کلبه دنجی ست که در نقشه خود دو سه تا پنجره رو به خیابان دارد .
گاه با خنده عجین است و گهی با گریه .
گاه خشک است و گهی شرشر باران دارد.
زندگی مرد بزرگیست که در بستر مرگ به شفابخشی یک معجزه ایمان دارد .
زندگی حالت بارانی چشمان تو است که در آن قوس و قزح های فراوان دارد.
زندگی آن گل سرخی ست که تو می بویی ، یک سرآغاز قشنگی ست که پایان دارد.
زندگی کن
جان من ، سخت نگیر
رونق عمر جهان ، چند صباحی گذر است.
قصه بودن ما برگی از دفتر افسانه ایه راز بقاست.
دل اگر می شکند و گل اگر می میرد و اگر باغ بخود رنگ خزان می گیرد ، همه هشدار به توست.
جان من ، سخت نگیر
زندگی کوچ همین چلچله هاست .
به همین زیبایی