پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک
پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

داستان2

نوجوان بودم و تابستان بود. رفته بودیم به شهرستان‌ آباء و اجدادی‌مان، همراه با پسر یکی از بستگان دور رفتیم به بازار. در حین پرسه‌زدن در بازار به من اشاره‌ای کرد که «اینو داشته باش» روبروی یک مغازه ایستاد و چند تا سنجاق‌سر را برداشت و درباره‌ی قیمت با فروشنده که پیرمردی بود وارد صحبت شد و نهایتاً گفت گران است و به ظاهر سنجاق‌ها را سر جایش گذاشت. اندکی که دور شدیم کف دستش را به من نشان داد و گفت «حال کردی!» و من مات و مبهوت از این حرکت وی که «این چه کاری بود کردی» و او نیز پاسخ داد «آدم باید زرنگ باشه، به تو هم میگن بچه تهران؟!»

این فرد الان زنده است، کاسب است، برای خودش مغازه دارد، زن دارد، آبرو دارد، برای خودش در بازار اعتبار دارد و من سال‌هاست که ندیدمش. نمی‌دانم الان در شغلش چگونه است. دأبش چیست؟ ولی برای کسی که دزدی را زرنگی می‌پندارد و می‌گوید کاسب باید زرنگ باشد، بعید است که اگر جایی فرصتی برای قاپیدن یا تصاحب مال بی‌صاحبی یافت از این فرصت دریغ کند. (منظور از مال بی‌صاحب، مالی است که هم‌اکنون صاحبش بالای سرش نیست)

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.