در دوران سربازی بارها و بارها اتفاق میافتاد که اموال همخدمتیها را میبردند. خوب دزد که نمیتواند از بیرون بیاید داخل پادگان و پول و اموال سربازها را ببرد. پس نتیجتاً سارق یا سارقین غریبه نبودند. یکی از مبتلا بهترین چیزهایی که دزدیده میشد پوتین بود. پوتین را نمیشد خیلی محافظت کرد. چون کثیف بود و اگر داخل ساک یا زیر سر میگذاشتی کثیفکاری میکرد و چارهای نبود مگر این که بگذاری بالای سرت و خوابت هم از عمق هزار پا بیشتر نشود که اگر کسی خواست ببرد تو بیدار شوی و طرف بیخیال شود. دقت کنید چگونه یک نفر میتواند پوتین همخدمتی خودش را ببرد و به روی مبارکش نیاورد؟! اینها سارق حرفهای سابقهدار نبودند، از همین جوانان رشید این مرز و بوم بودند که دیپلم گرفته یا نگرفته، آمده بودند خدمت سربازی. این قضیه منحصر به گروهان و گردان ما هم نبود. من در گروهانها و دیگر گردانها هم دوستانی داشتم و همه از این مسأله گلایه داشتند و دزدی در پادگان یک پدیدهی فراگیر بوده و هست.