سود کردن بدون ریسک ، تجربه کردن بدون خطر و پاداش گرفتن بدون تلاش به این می ماند بدون اینکه متولد شوید انتظار زندگی کردن داشته باشید.
سلاااااااااااااااااااااااااام عزیزان! صبح قشنگ سه شنبه تون به خیر و شادی ایشالا. خوبید؟ خوشید؟ سلامتید؟ کیفتون کوکه؟ آخ جوووون بازم داریم به پنج شنبه و عشق و حال آخر هفته نزدیک میشیم!!!!! لامصب سه شنبه که میشه و کمر هفته که میشکنه انگاری که یه چیزی تو بدن ترشح میشه و خود به خود یه جورایی ذوق تعطیلی شارژمون میکنه!!! به به! عجب هفته ایه این هفته و هفته بعد! آخر هفته یه تعطیلی سه روزه ی توپ داریم! چهارشنبه عصر که بریم خونه یه عالمه تعطیلیم! به این میگن هفته طلایی و شنبه ی طلائی! هورا!!!!
امیدوارم کل هفته براتون خوب و خوش سپری بشه و تعطیلاتش هم حسابی بهتون خوش بگذره!
راستی همون طور که حتماً خبر دارین روز شنبه طلایی که در پیش داریم روز معلم هست و لذا بی مناسبت نیست شرح مختصری در این خصوص (علت نامگذاری این روز به روز معلم) رو براتون بنویسم. در سطح جهان و به پیشنهاد یونسکو روز ۵ اکتبر (۱۳ مهر) هر سال به عنوان روز جهانی معلم نامگذاری شده اما در خیلی از کشورها از جمله ایران خودمون تو روز متفاوتی جشن گرفته میشه. قبل از انقلاب روز معلم در ۱۲ اردیبهشت بود و مناسبت آن هم کشته شدن یکی از معلمان به نام ابوالحسن خانعلی در روز ۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۴۰ در تجمع اعتراض آمیز معلمان در میدان بهارستان بود. اما پس از انقلاب نیز خبر ترور و قتل مرتضی مطهری به دست اعضای گروه فرقان (که شب قبلش اتفاق افتاده بود) در ۱۲ اردیبهشت منتشر شد و به همین مناسبت همین روز دوباره به نام روز معلم نامگذاری شد.
به همین مناسبت از فرصت استفاده می کنم و متن زیر رو تقدیم میکنم به همه اساتید و معلمان بزرگوار:
اساتید فرهیخته و فرزانه
با فرا رسیدن سالروز شهادت استاد شهید مرتضی مطهری و روز سِتُرگ معلم ، فرصت را مغتنم می شمرم و ارادت فراوان خودم را خدمت شما بزرگوارن ابراز می نمایم و آرزو دارم همواره در کسوت شریف معلمی با کلام نافذ و عزم راسخ و با تولید علم و دانش و پژوهش برای آینده سازان این مرز و بوم با سرافرازی برای نیل به زندگی سعادتمندانه ی دنیوی و رستگاری اخروی خود کوشا و پویا باشید.
ارادتمند - مدیریت وبلاگ پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک
***********
به منظور مشاهده تصویر فوق با کیفیت واقعی همین جا کلیک کنین!
سلااااااااام بچه ها! امروز دوشنبه کلاس درس سیستم های ارتباط با مشتری با استاد فرناز خسرونیا از ساعت 12:00 تا 14:00 برگزار شد و استاد پس از اینکه بچه ها به ارائه مطالب قبلی که استاد خواسته بود پرداختند و هر کدوم مثبت به معنای کسب یک نمره دشت کردند و سپس استاد پس از کمی استراحت به درس جدید تحت عنوان زنجیره ارزش پرداختند و همچنین مثل هفته های قبل چندتا عکس یادگاری با حضور استاد گرفتیم که آپ شون کردم و شما هم ببینین و لذت ببرین! ضمناً یه اتفاق جالب دیگه هم افتاد که پایین همین دو تا عکس بعدی براتون می نویسم و عکساشم میذارم!!!!!. ضمناً استاد سه تا موضوع هم عنوان کردند که بچه ها تو جلسه بعدی که تشکیل خواهد شد مطلب ارائه بدن و مثبت بگیرن. موضوع ها به شرح زیر است:
1 - در خصوص ایجاد فایل های RSS یا Rss Feed و نحوه استفاده از آنان تحقیق ارائه بدهید.
۲ - در خصوص Pod تحقیق کنید.
۳ - در خصوص Stream شامل Radio و Video تحقیق تهیه کنید.
در پایان جلسه استاد اظهار کردند که فایل مربوط به این جلسه رو به علت اینکه می بایست ویرایشی روش انجام بِدهند رو پس از آماده شدن برای من ایمیل می کنن که بنده هم به محض دریافت حتماً آپش میکنم که همه دوستانم دانلود و مورد بهره برداری قرارش بدهند. ضمناً جلسه آینده که میشه دوشنبه مورخ 9402014 استاد اظهار داشتند که ایشان دانشگاه نمی آیند و بچه ها می تونند از سایت آموزش آخرین خبرها در این خصوص رو ببینند و از تشکیل یا تعطیلی کلاس اون روز مطلع بشوند. والسلام! نامه تمام!!!!!!
به منظور مشاهده سایر تصاویر به ادامه مطلب مراجعه فرمایید!!!
ادامه مطلب ...
با اصرار از شوهرش میخواهد که طلاقش دهد. شوهرش می گوید: چرا؟ ما که زندگی خوبی داریم.
از زن اصرار و از شوهر انکار. در نهایت شوهر با سرسختی زیاد میپذیرد ، به شرط و شروط ها. زن مشتاقانه انتظار میکشد شرح شروط را: تمام ۱۳۶۴ سکه بهار آزادی مهریهات را باید ببخشی.
زن با کمال میل میپذیرد. در دفترخانه مرد رو به زن کرده و میگوید: حال که جدا شدیم ولی تنها به یک سوالم جواب بده.
زن میپذیرد. مرد میپرسد: چه چیز باعث شد اصرار بر جدایی داشته باشی و به خاطر آن حاضر شوی قید مهریهات که با آن دشواری حین بله برون پدر و مادرت به گردنم انداختن را بزنی.؟
زن با لبخندی شیطنت آمیز جواب داد: طاقت شنیدن داری؟
مرد با آرامی گفت: آری.
زن با اعتماد به نفس گفت: دو ماه پیش با مردی آشنا شدم که از هر لحاظ نسبت به تو سر بود. از اینجا یک راست میرم محضری که وعده دارم با او تا زندگی واقعی در ناز و نعمت را تجربه کنم.
مرد بیچاره هاج و واج رفتن همسر سابقش را به تماشا نشست. زن از محضر طلاق بیرون آمد و تاکسی گرفت. وقتی به مقصد رسید کیفش را گشود تا کرایه را بپردازد. نامهای در کیفش بود. با تعجب بازش کرد. خط همسر سابقش بود. نوشته بود: فکر میکردم احمق باشی ولی نه اینقدر.
نامه را با پوزخند پاره کرد و به محضر ازدواجی که با همسر جدیدش وعده کرده بود رفت. منتظر بود که تلفنش زنگ زد. برق شادی در چشمانش قابل دیدن بود. شماره همسر جدیدش بود. تماس را پاسخ گفت: سلام، کجایی؟ پس چرا دیر کردی؟
پاسخ آنطرف خط تمام عالم را بر سرش ویران کرد. صدا ، صدای همسر سابقش بود که میگفت: باور نکردی؟ گفتم فکر نمیکردم اینقدر احمق باشی. این روزها میتوان با یک میلیون تومان مردی ثروتمند کرایه کرد تا مردان گرفتار از شر زنان با مهریه های سنگینشان نجات یابند!!!
باختن یک رویداد است اما بازنده بودن یک مدل ذهنی است.
بخت خوش یک رویداد است اما خوشبختی یک مدل ذهنی است.
تنها ماندن یک رویداد است اما تنهایی یک مدل ذهنی است.
مجبور شدن یک رویداد است اما گرفتار جبر بودن یک مدل ذهنی است.
تغییر کردن یک رویداد است اما زندگی در جستجوی تغییر یک مدل ذهنی است.
زنده بودن یک رویداد است اما زندگی کردن یک مدل ذهنی است.
اما حیف که ما معمولاً رویدادها را می بینیم. روزنامه ها اگر از رویدادهای دیروز ننویسند بر گیشه خواهند پوسید و فال گیرها اگر از رویدادهای فردا نگویند گرسنه خواهند ماند.
ﻗﺼـــﻪ ﺑﺎ ﻃﻌــــﻢ ﺩﻫﺎﻥ ﺗﻮ ﺷﻨﯿـــﺪﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﺧــﻮﺍﺏ ، ﺩﺭﺑﺴﺘـــﺮ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺩﯾﺪﻥ ﺩﺍﺭﺩ
****
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺷﻮﻕ ﺑﻪ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻧﺴﯿﻢ
ﺩﺳﺖ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﻫــﺮ ﮐﻮﭼــﻪ ﺩﻭﯾﺪﻥ ﺩﺍﺭﺩ
****
ﺗﺎﮎ ، ﺍﺯﺑﻮﯼ ﺗَﻨَﺖ ﻣﺴﺖ ، ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﭘﯿﭽﺪ
ﺳﯿﺐ ﺩﺭ ﺩﺍﻣﻨﺖ ﺍﺣﺴـــــﺎﺱ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺩﺍﺭﺩ
****
ﺑﯿــﺦ ﮔﻮﺵ ﺗﻮ ﺩﻻﻭﯾﺰﺗﺮﯾﻦ ﺑـــﺎﻍ ﺧــــﺪﺍﺳﺖ
ﻃﻌـــﻢ ﮔﯿﻼﺱ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﭼﯿــــﺪﻥ ﺩﺍﺭﺩ
****
ﮐﻮﺩﮐﯽ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺩﻭﺧﺘﻪ ﺍﻡ ... ﺗﻨﮓﻏﺮﻭﺏ
ﺩﻝ ﻣـﻦ ﺷـــــﻮﻕِ ﺩﺭ ﺁﻏــــــــﻮﺵ ﭘﺮﯾﺪﻥ ﺩﺍﺭﺩ
****
"ﺑﻮﺳﻪ" ﺳﺮﺑﺴﺘﻪ ﺗﺮﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﻟﺐ ﺗﻮﺳﺖ
ﺍﺯ ﻟﺐ ﺳـــﺮﺥ ﺗــــﻮ ﺍﯾﻦ ﻗﺼـــــﻪ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺩﺍﺭﺩ
مناجات با امام زمان(عج) - علی فانی
به طاها به یاسین به معراج احمد ، به قدر و به کوثر به رضوان و طوبی
دانلود فایل یک: همین جا کلیک کنید
دانلود فایل دو: همین جا کلیک کنید
******************
بعضی وقتا آدما الماسی تو دست دارن ، بعد چشمشون به یه گردو می افته و دولا میشن تا گردو رو بردارن یه دفعه الماسه می افته تو شیب زمین و قِل میخوره و تو عمق چاهی فرو میره ، میدونی چی می مونه؟
یه آدم ، یه دهــــــن بـــاز ، یه گـــــــردوی پـــــوک و یه دنیـــــاحســـــــرت!
مواظب الماسهای زندگیمون باشیم ، شاید به دلیل اینکه صاحبش هستیم و بودنش برامون عادی شده ارزشش رو از یاد بردیم.
الماسهای زندگی: پدر و مادر ، پدربزرگ و مادربزرگ ، همسر ، فرزند ، سلامتی ، سرفرازی ، خانواده ، دوستان خوب ، کار ، عشق و ... هستند.