پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک
پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

چای

 

 

همیشه چای برام بیشتر از یک نوشیدنی ساده بوده! چای بهونه‌ ایه برا هم صحبت شدن با کسی.  چای میتونه واحد اندازه گیریه رفاقت و صمیمیت باشه! هر چقدر چای یخ کنه نشان میده چقدر حرف داریم برای گفتن که چای فراموش میشه. هم اکنون دلم چای میخواد ! یه چای قند پهلو! با یه رفیق ناب که چای رو به چای ببندیم و گاهی استکان را سر بکشیم و بگیم باز هم یخ کرد! چای را جدی بگیرید ! روزی دلتنگ این بهانه ی کوچیک خواهید شد.

انسان درست

وقتی رابطه های متعدد را در طول زمان تجربه میکنیم ، کم کم به این نتیجه میرسیم که انگار انسان درست وجود نداره و  فقط با نمونه های متنوعی از انسانهای نادرست آشنا شده ایم! همیشه هم می پرسیم چرا چنین است! شاید چون خود ما هم یکی از همین نمونه های انسانهای نادرست هستیم و به دنبال کسی میگردیم که نادرستی مکمل ما را داشته باشه!. شاید بلوغ ، پذیرفتن نادرستی های خودمون باشه! تلاش برای تغییر دادن شون و انتخاب شیوه هایی از نادرستی که برای خودمون و دیگران کمترین هزینه را داشته باشه. اون روز به دنبال انسان نادرست دوست داشتنی زندگی خودمون میگردیم و به چشماش نگاه میکنیم و می بینیم که آنقدر دوستش داریم که بگیم این همان مشکلیه که حاضرم یک عمر با اون زندگی کنم!!!!

در اشتباه ماندن اشتباه هست

 

 

اشتباه کردن ، اشتباه نیست!

در اشتباه ماندن ، اشتباه است!

ابراز عشق

روزی زنی روستائی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود ، بیمار شد. شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و از موتورش براى‌ حمل و نقل کالا در شهر استفاده مى‌کرد براى اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد. زن با احتیاط سوار موتور شد و از دست پاچگی و خجالت نمی دانست دست هایش را کجا بگذارد که ناگهان شوهرش گفت: مرا بغل کن.

زن پرسید: چه کار کنم؟ و وقتی متوجه حرف شوهرش شد ناگهان صورتش سرخ شد. با خجالت کمر شوهرش را بغل کرد و کم کم اشک صورتش را خیس کرد. به نیمه راه رسیده بودند که زن از شوهرش خواست به خانه برگردند.

شوهرش با تعجب پرسید: چرا؟ تقریبا به بیمارستان رسیده ایم.

زن جواب داد: دیگر لازم نیست ، بهتر شدم. سرم درد نمی کند.

فاصله ابراز عشق دور نیست. فقط از قلب تا زبان است و کافی است که حرف های دلتان را بیان کنید.

جلسه کلاس درس سیستم های پرداخت الکترونیک مورخ 940205

این تصویر موقع برگزاری امتحان میان ترم گرفته شده .

 

  

به منظور مشاهده عکس فوق با کیفیت اصلی همین جا کلیک کنین!

   

 

لینک دانلو د جزوه درس فوق از ابتدا تا امروز شنبه مورخ 940205: 

دانلود جزوه جلسات برگزار شده درس سیستم های پرداخت الکترونیکی فاضل اردشیر لاریجانی (عادل دشتی) تا تاریخ 940205 

 

 

  

به منظور مشاهده عکس فوق با کیفیت اصلی همین جا کلیک کنین! 

 

ضمنا جزوه درس طراحی سایت های تجارت الکترونیکی استاد دارابی از ابتدا تا روز پنج شنبه مورخ 940203 رو می توانید از لینک زیر دریافت کنید:  

 

دانلود جزوه جلسات برگزار شده درس طراحی سایت های تجارت الکترونیکی استاد دارابی تا تاریخ 940203

 

قیمت اشتباه

خودکار بیک می خریم 300 تومن! اما لاک غلط گیر می خریم 1500 تومان! می دونی این یعنی چی عایا ؟!!! 

یعنی اینکه حتی اگه رو کاغذ هم اشتباه کنی برات گرون تموم میشه!!!  پس دقت کن!!!!!!!!

کدوم دختر رو می پسندین؟!!

 

 

 

 تو قسمت نظرات بنویسین!!!! 

 

چی بگم! ما که این طوری نیستسم ولی ...

روزگاری یه دختر و پسر با هم ازدواج میکنن و به هم قول میدن که فردای عروسی در و به روی خانوادشون باز نکنن!!!

فردای عروسی پسره در رو باز نمیکنه ولی دختره اشک تو چشماش جمع میشه و در رو باز میکنه.

چندسال می گذره ، مردِ دو تا پسر داشته بچه ی سومش که به دنیا میاد و دختر بوده چند تا گوسفند سر می بُره و مهمونی مفصلی می ده!! همه میگن چرا برای پسرات این کار رو نکردی؟؟؟گفت چون دخترم در رو برام باز میکنه.

جواب بدین کدوم؟

روزگاری یه خانوم و یه آقا که زن و شوهر بودن ، از زندگیشون خسته شده بودن. و تصمیم گرفتن که با هم خودکشی کنن!  بنابراین به بالای بلندترین ساختمونی که میتونستن برن ، رفتن و مردِ گفت که من از یک تا سه می شمورم و هر دو با هم می پریم! و زن قبول کرد. مرد شمرد: 1 ، 2 ، 3 و زن پرید اما مردِ از سر جاش تکون نخورد و فقط سقوط کردنِ زنش رو تماشا کرد که یه دفعه زنِ چترش رو باز کرد و به سلامتی و آرامی به زمین نشست. سئوال اینه که به نظرتون خائن ترین شون کدوما بودن؟

حکایت جالب

ناصرالدین ، شاه شیری داشت که هر هفته یک گوسفند جیره اش بود .

به شاه خبر دادند که چرا نشسته ای که نگهبان شیر ، یکی از ران های گوسفند را می برد.

شاه دستور داد نگهبانی مواظب اولی باشد.

پس از مدتی آن دو با هم ساختند و علاوه بر اینکه هر دو ران را می بردند دل و جگر گوسفند را هم می خوردند

شاه خبردار شد و یکی از درباری ها را فرستاد که نگهبان آن دو باشد.

این یکی چون درباری بود دو برابر آن دو  بر می داشت 
.

پس از مدتی به شاه خبر دادند جناب شاه ، شیر از گرسنگی دارد می میرد. جستجو کردند و دیدند که این سه با هم ساخته اند و همه اندام های گوسفند را می برند و شیر بیچاره فقط دنبه گوسفند برایش می ماند.

ناچار هر سه را کنار گذاشت و گفت :اشتباه کردم. یک نگهبان دزد بهتر از سه نگهبان دزد بود.

A Nice clip

کلیپ زیر رو دانلود کنین لطفاً!: 

بی هیچ سناریویی ، بی هیچ تشویقی آن مرد آمد ، قامتش را خم کر د ، جهل را جمع کرد و رفت.

نوروز ۹۴ ، مازندران

این کلیپ کاملا واقعی است و هیچگونه سناریویی برای آن وجود نداشته.

 

به منظور دانلود کلیپ همین جا کلیک کنین!

سه شنبه یکم اردیبهشت94

سلام بچه ها! صبح اولین روز ماه دوم سال 94 تون به خیر و شادی ایشالا!

عاقا دیشب بیخوابی زد به سرم ، منم زدم تو سرش. 

کصافط رو من دست بلند میکنه!!!

راستی تا یادم نرفته بهتون بگم هم جمعه و هم شنبه امتحان داریم!

جمعه امتحان بازاریابی اکترونیکی و شنبه هم سیستم های پرداخت الکترونیک. دعا کنین واسمون!

اینم بگم که تو دانشگاه به چهار چیز نمی تونم اعتماد کنم! دست خودم نیس خوب!

اول به حرف همکلاسی خانمی که وعده میده سر جلسه بهم تقلب می رسونه!!

دوم به استادی که در طول ترم نیشش تا بناگوش بازه!!

سوم به حرف همکلاسی خانمی که میگه هفته اخر ترم رو تعطیل کنیم!!

چهارم به حرف رفیقم که میگه واسه امتحان هیچی نخوندم!! 

مقاله ای بسیار خواندنی و پند آموز از نیویورک تایمز -

علم بهتر است یا نفت ؟!؟!؟!؟

 

مقاله ای  بسیار خواندنی و پند آموز از نیویورک تایمز به قلم: توماس فریدمن

 

گاه و بی‌گاه از من می‌پرسند: «به جز کشور خودت ‌به کدام کشور دیگر علاقه داری؟» همیشه یک جواب داشته‌ام: تایوان! و مردم می‌پرسند: «تایوان؟ چرا تایوان؟» جواب خیلی ساده است! چون تایوان صخره‌ای لم‌ یزرع در دریایی پر از امواج طوفانی و بدون منابع طبیعی برای زندگی کردن است. حتی برای ساخت و ساز باید از چین ، شن و ریگ وارد کند و با وجود همه اینها چهارمین ذخایر کلان مالی دنیا را در اختیار دارد. زیرا به جای کندن زمین و استخراج هر آنچه که بالا می‌آید ، ‌تایوان ذهن و افکار 23 میلیون تایوانی را می‌کاود. استعدادشان را ، انرژی‌‌شان را و هوش و ذکاوت شان را. چه زن و چه مرد!. همیشه به دوستانم در تایوان می‌گویم:‌ شما خوشبخت‌ترین مردم دنیا هستید ، چطور اینقدر خوشبخت شده‌اید؟ ‌نه نفت دارید ،‌ نه سنگ‌آهن ، نه جنگل ، ‌نه الماس ،‌ نه طلا ، ‌فقط مقدار کمی ذخایر ذغال سنگ و گاز طبیعی ‌و به خاطر همین هم است که فرهنگ تقویت مهارت‌هایتان را توسعه داده‌اید! کاری که امروزه ثابت شده با ارزش ترین و تنها منبع تجدیدپذیر واقعی جهان است.