پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک
پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

حکایتی از حاج محمد اسماعیل دولابی!

فرار به سوی خدا

می‌گن پسری تو خونه شون خیلی شلوغ ‌کاری کرده بود و همه ‌ی اوضاع را به هم ریخته بود. وقتی پدرش وارد شد ، مادر شکایت اون رو به پدرش کرد ، پدرش که خستگی و ناراحتی بیرون را هم داشت ، شلاق را برداشت. پسر که دید امروز اوضاع خیلی بی ‌ریخته! و از طرفی همه‌ ی درها هم بسته هست ، وقتی پدر شلاق را بالا برد پسر دید کجا فرار کنه؟ و راه فراری نداره! برا همین خودش را به سینه‌ ی پدرش چسبوند. شلاق هم تو دست پدر شل شد و افتاد. شما هم هر وقت دیدید اوضاع بی ریخته به سوی خدا فرار کنید.

 

وَ فِرُّوا إلی الله مِن الله  -  هر کجا متوحش شدید راهِ فرار به سوی خداست.

 

به نقل از حاج محمد اسماعیل دولابی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.