تلگــرام یه مسنجر قدرتمندِ رایگان برای سیستم عامل اندروید هستش که با تمرکز بر روی دو فاکتور مهم سرعت و امنیت بسیار بالا طراحی شده و به کاربران این امکان رو می ده که با سرعتی بسیار بالا عکس ها، ویدئوها، فایل ها و متن های دلخواه خودشون رو برای دوستانتان در هر کجای این کره ی خاکی که باشند بفرستند! این مسنچر خیلی شبیه به اپلیکیشن معروف واتس آپ هست با این تفاوت که ویژگی هایی که تلگرام در اختیار کاربران قرار می دهد نسبت به واتس آپ بیشتره. در نرم افزار Telegram شما این امکان رو در اختیار دارین که به صورت نامحدود به چت کردن بپردازید و اتاق های چتی تا 200 نفر را ایجاد کنید و به صورت گروهی به چت کردن بپردازید و فایل های مختلف خود از جمله ویدئو تا 1 گیگابایت را ارسال کنید و از بابت همیشه داشتن پیام هایتان خیالتون راحت باشه چرا که همه ی پیام های شما ذخیره خواهند شد تا بتوانید به آن ها دسترسی داشته باشید. برخی از امکانات و قابلیت های کلیدی اپلیکیشن Telegram اندروید اینا هست:امکان ایجاد و چت به صورت گروهی با اتاق های گفتگوی تا حداکثر 200 نفر ، امکان ارسال عکس ها، ویدئوها و فایل ها تا حجم حداکثر 1000 مگابایت (1 گیگ) ، ذخیره تمامی مکالمه های شما در سرورهای ابری برنامه برای دسترسی با دستگاه های دیگر ، دارا بودن رمزنگاری فوق العاده قدرتمند برای حفظ حریم خصوصی کاربران که همتا ندارد! ، در اختیار قرار دادن انواع شکلک های فوق العاده زیبا برای استفاده در محیط چت توسط کاربر ، 100 درصد رایگان (برخلاف مسنجرهایی همچون واتس آپ که پس از مدتی باید هزینه ای پرداخت شود) .
به منظور دانلود نرم افزار تلگرام برای اندروید همین جا کلیک کنین!
/section>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>دلم یه کلبه میخواد تو جنگل! به دور از رنگ آدما! من و آواز گنجشک ها! من و یه رود! من و یه کلبه پُر دود! من و چای! من و کتاب حافظ و خیام! به دور از ننگ! به دور از نام! چه غوغایی! چه بلوایی! مثه یه برگ که از شاخه جدا میشه درون من پُر از شورش و پُر از فریاد تو جنگل! دلم یه کلبه میخواد پُر از آرامش!!!!!!!
میلاد شمس الشموس ، خسرو اقلیم طوس ، شاه انیس النفوس ، عالم آل محمد ، هشتمین حجت سرمد ، نگین درخشان وطن ، السلطان ابا الحسن ، حضرت امام رضا (ع) بر عاشقان اهل بیت مبارک باد !
بخشی از زیارت نامه امام رضا علیه السلام!!
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَمُودَ الدِّینِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ إِسْمَاعِیلَ ذَبِیحِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُوسَى کَلِیمِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ عِیسَى رُوحِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ وَلِیِّ اللَّهِ، وَ وَصِیِّ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعَابِدِینَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ بَاقِرِ عِلْمِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ الْبَارِّ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الصِّدِّیقُ الشَّهِیدُ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوَصِیُّ الْبَارُّ التَّقِیُّ، أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ [مُخْلِصا] حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ.
وقتی میتونستم صحبت کنم ، گفتند: گوش کن
وقتی میتونستم بازی کنم ، بهم کار کردن آموختند
وقتی کاری پیدا کردم ، ازدواج کردم
وقتی ازدواج کردم ، بچه ها اومدند
وقتی آنها را درک کردم ، منو ترک کردند
وقتی یاد گرفتم چگونه زندگی کنم
زندگی تموم شد!!!
اواخر دهه ی سی خورشیدی شرکت عرق سازی تاسیس شد که نامش مِیکده بودش و روی آرم محصولاتش هم عکس یه سگ شکاری بود و به این دلیل که این عرق از کشمش خالص بود و مواد دیگه ای به خاطر نبود امکانات تو اون زده نمیشد خیلی تند و دارای الکل بالایی بود! حدوداً ۵۵ درصد! و به همین نام هم به بازار اومد. میکده ۵۵ !!! اما به واسطه ی بوی تند و سوزش الکل بالا و تصویر سگ شکاری در میان اهل دل به عرق سگی مشهور شد و بعدها شاید به خاطر همین صفت عامیانه آروم اونو عوض کردند اما در فرهنگ ایران و ایرانی عرق سگی موند که موند.
قرنها قبل از اسلام تو مدینه دو تا طایفه عرب به نام اوس و خزرج زندگی میکردن و با توجه به اونچه که تو تواریخ عرب قبل از اسلام هستش اوس و خزرج دو برادری بودن که پس از حوادث طبیعی که احتمالاً سیل ارم تو یمن بوده، اینها از جنوب به سمت شمال عربستان مهاجرت کردن و تو مسیرشون از یثرب که مدینه فعلی باشه در حال عبور بودن که دیدن بد جایی نیست برا موندن و همونجا موندند و در فاصله کمی از اونها هم یک عده یهودی که در اثر فشارهای حکومت روم از شمال که منطقهی آبادتری بود متواری شده بودن اونجا زندگی میکردند. اوس و خزرج با بچههاشون اونجا موندند و آروم آروم تبدیل شدن به دو خونوادهی بزرگ. خزرج خیلی بزرگتر بود و اوس هم نسبتاً بزرگ بود. اونها با هم دوست بودن و با هم خوب بودند و زندگی خوبی داشتن. این یهودیهای همسایه دیدن اینها اومدن اینجا رو گرفتند و کمکم عدهشون داره زیاد میشه و دارن زورمند و قدرتمند میشن و به این فکر افتادن که اگه همین طور به حال خودشون بذاریمشون چهار صباحی نمیگذره که اینها به صورت یک قدرت بزرگ محلی درمیان و ممکنه که موجودیت ما به خطر بیفته، به خصوص که اینها پشتشون به اعراب دیگه گرم هست اما ما از مرکز یهودیت بریده هستیم پس باید چه کار کنیم؟ برا همین شروع به ایجاد رقابت و فتنهانگیزی در میان این دو گروه کردن. بر حسب آن چه که تو اسناد تاریخی ما هست، یهودیان اونها رو علیه یکدیگه، تحریک میکردن به طوری که آروم آروم پسرعموکشی و برادرکشی در میان اوس و خزرج به اوج رسید، به این دلیل که محل زندگی عرب ها بیابانی و منطقهی خشک و گرم هست ، دارای احساسات تند قابل برافروختن و اشتعال هستن و همین کافی بود که تحریکی و توهینی بشن و کافی بود از طرف اینها یک شعر افتخارآمیزی در برابر اونها خونده بشه و یک گوشه هم به اونها زده بشه تا آتش اختلاف روشن شود این در حالی بود که جنگهای پی در پی نزدیک به ظهور اسلام، در میان اینها دهها سال بود روی داده بود و هر دو طایفه را تحلیل میبرد. هر جنگی که روی میداد همسایههای یهودی چند استفاده میکردند، اولاً این اوس و خزرج احتیاج به اسلحه داشتن و یک گروه از این یهودیها تو صنایع فلزی کار میکردن، بنابراین اسلحههایشون رو که میساختند آماده میکردند تا به اینها بفروشند و ثانیاً اینها در اثر جنگ بدهکار میشدند و به کار و زندگی و زراعت و دامداری مختصری که داشتند نمیرسیدند و احتیاج به پول قرض کردن پیدا میکردند و میرفتند سراغ همسایهی یهودی پولداری که پولهاشون رو خوابونده بودن برا رباخواری و از اونها با بهرههای خانمانسوز پول میگرفتند و ثالثاً جوانان جنگآور و رشید و کارآ اینها، در میدان نبرد به خاک و خون میغلتیدند و یک مقدار بار مثلاً زن و بچهی بیسرپرستی که ادارهی اونها به صورت یک مسئله برای اوس و خزرج در میآمد از خودشون به جای میگذاشتند و این وضع سالها ادامه داشت، به طوری که کینههای بین اوس و خزرج جزو کینههای نمونه در ادبیات عرب قبل از اسلام شد. چند نوع کینه و انتقامجویی دیرینهی در اشعار جاهلیت هست که یکی از آنها همین است. وقتی اسلام و پیامبر و رحمت للعالمین آمد «هدیً للعالمین» هم آمد. پیغمبر و قرآن آمد و این کینهها رو ذوب کرد و اوس و خزرج به صورت یک مجموعهی متحد مسلمان با نام پرافتخار انصارالرسول و انصارالاسلام و انصارالایمان یعنی یاران حق و یاران کتاب حق و دین حق و پیامبر حق ، یکدست و متحد شدند.
/span>چرا میرویم!!! شاید میرویم که برگردیم! تا جایی را که ترک کردیم
/span> با چشمان تازه و رنگهای تازه تر ببینیم و آنها که ماندند، ما را با چشمان دیگری ببینند، کسی که میرود و بازمیگردد هیچوقت با کسی که هرگز نرفته است، یکسان نخواهد بود!!!!!!!
به منظور دانلود همینجا کلیک کنین!
متن انگلیسی :
I believe, I believe there’s love in you
Grid locked on the dusty avenues
Inside your heart, just afraid to go
I am more, I am more then innocent
But just take a chance and let me in
And I’ll show you ways that you don’t know
Don’t complicate it,
Don’t let the past dictate
Yeaaah,
I have been patience, but slowly I’m losing faith
So please, I know you baby
I know you baby
So please, I know you baby
I know you baby
I believe, I believe you could love me
But you’re lost on the road to misery
And what I gave to you
I could never get back!
Don’t complicate it,
Don’t drive yourself insane
Yeaaah,
Say what you will but I know that you want to stay!
So please, I know you baby
I know you baby
So please, I know you baby
I know you baby
chemicals rushing in,
I know it’s you that I belong to
I’m burning like a cannonball in the air
Crashing into who I belong to
Uuuh uh, uuuuh uuuuh uh
I have been patience, but slowly I’m losing faith
Please, I know you baby
I know you baby
So please, I know you baby
I know you baby
Please, I know you baby
I know you baby
So please, I know you baby
I know you baby
The shadows of your heart
Are hanging in the sweet,sweet air
(I know you baby)
The secrets that you hide, control us
And it’s just not fair
(I know you baby)
ترجمه فارسی :
من ایمان دارم…من ایمان دارم که عشقی درون توست
تو مثل دریچه ای هستی که به روی خیابان های غبارآلود قفل شده است
قلب تو از رفتن( عاشق شدن) می ترسد
من بسیار معصوم و بی ضرر هستم
اما تو خطر کن و بگذار من درون قلبت راه پیدا کنم
و من هم راه هایی به تو نشان خواهم داد که تو آن ها را نمیشناسی
این مسئله را پیچیده نکن
نگذار که گذشته ات به تو دستور دهد
من صبور بودم اما آرام آرام دارم ایمانم را از دست میدهم
پس لطفا..عزیزم من تو را میشناسم
من ایمان دارم که تو میتونی به من عشق بورزی
اما تو در جاده ای به سوی بدبختی گم شده ای.
و چیزی که من به تو داده ام ( عشق یا قلب)
من هیچ وقت نمیتوانم آن را پس بگیرم
این مسئله را پیچیده نکن
خودت را به نادانی و احقی نزن
بگو که چه میخواهی بکنی اما من میدانم که تو میخواهی که بمانی
پس لطفا، عزیزم من تو را میشناسم
قرص ها عجله دارند.
من میدانم که به تو تعلق دارم
من مانند یک گلوله در هوا میسوزم
من به سمت کسی که بهش تعلق دارم سقوط میکنم
من صبور بودم اما آرام آرام دارم ایمانم را از داست میدهم
لطفا، عزیزم من تو را میشناسم
سایه های قلب تو در یک هوای خوشایند به دار آویخته می شوند.
من تو را میشناسم عزیزم
راز هایی که تو پنهان کرده ای مارا کنترل میکنند و این اصلا انصاف نیست.
عزیزم من تو را میشناسم
تصور کن یک روز صبح که از خواب بیدار میشی و ببینی به جز خودت هیچ کس توی دنیا نیست و تو صاحب تمام ثروت زمین هستی، اون روز چه لباسی می پوشی؟ چه طلایی به خودت آویزون می کنی؟ با چه ماشینی گردش می کنی؟ کدوم خونه رو برای زندگی انتخاب می کنی؟ شاید یک نصفه روز از هیجان این همه ثروت به وجد بیای اما کم کم می فهمی حقیقت چیه. وقتی هیچ کس نیست که احساستو باهاش تقسیم کنی، لباس جدیدتو ببینه. برای ماشینت ذوق کنه، باهات بیاد گردش، کنارت غذا بخوره، همه این داشته هات برات پوچه. دیگه رانندگی با وانت یا پورشه برات فرقی نداره! خونه دو هزار متری با 45 متری برات یکی میشه. طلای 24 عیار توی گردنت خوشحالت نمی کنه. همه اسباب شادی هست اما هیچ کدومشون شادت نمی کنه چون کسی نیست که شادیتو باهاش تقسیم کنی. اون وقته که می بینی چقدر وجود آدم ها با ارزشه چقدر هر چیزی هر چند کوچیک و ناقص با دیگران بزرگ و با ارزشه. شاید حاضر باشی همه دنیا رو بدی اما دوباره آدم ها کنارت باشند. ما با احساس زنده هستیم نه با اموال. قدر همدیگه رو بدونیم!!!!!!!!