پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک
پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

خاطره کارخونه بیسکویت

** حتـــما بخونید و جواب بدید **

 

یادمه بچه دبستانی بودم! و یک روز از طرف مدرسه بردنمون کارخونه بیسکویت سازی و به صف کردنمون و بردنمون تو کارخونه که خط تولید بیسکویت رو ببینیم.

وقتی به قسمتی رسیدیم که دستگاه ، بیسکویت می داد بیرون خیلی از بچه ها از صف زدن بیرون و بیسکویت هایی که از دستگاه می زد بیرون رو بر می داشتن و می خوردن. من هم رو حساب تربیتی که شده بودم می دونستم که اونا دارن کار اشتباه و زشتی میکنن. واسه همین تو صف موندم ! ولی آخرش اونا بیسکویت خورده بودن و منی که قواعد رو رعایت کرده بودم هیچی نصیبم نشده بود !

و الان که به این سن و سال رسیدم ، اون روز گذشت ولی تجربه اون روز بارها و بارها تو زندگیم تکرار شده! خیلی جاها سعی کردم که آدم باشم و یه سری چیز هارو رعایت کنم!  ولی در نهایت من چیزی ندارم و اونایی که واسه رسیدن به هدفشون خیلی چیزا رو زیر پا گذاشتن از بیسکویت های تو دستشون دارن لذت میبرن !

از همون موقع تا الان یکی از سئوالای بزرگ زندگیم این بوده و هست که خوب بودن و خوب موندن مهمتره یا رسیدن به بیسکویت های زندگی؟

اونم واسه مردمی که تو و شخصیتت رو با بیسکویت های توی دستت می سنجند؟ !!!!!!!

تاج گل

فرزندم!  

همسرم! 

و  ... 

به جای تاج گل بزرگی که پس از مرگم برای تابوتم می آوری  ، شاخه ای از آن را همین امروز به من هدیه کن .!  

 

مسجد محله محمودیه

هفته پیش این عکس رو از طرف یکی از دوستانم که از کاخ (مسجد) محله محمودیه تهران گرفته بود از طریق ایمیل دریافت کردم! 

خدای (به قول خودت) مهربان!

کاخ جدیدت در محله محمودیه تهران مبارک!

میدونم این چندین هزارمین قصرتوست !.

و ما بندگان سرتاپا تقصیر دریغ از یک پناهگاه!

ما حتی دیگه خجالت می کشیم هنگام گرفتاری ، در طلایی زیبایت رو بزنیم و مزاحم آسایش ات بشیم !.

پس درون همون قصرت بمون !. 

 

 

من هنوز هم فکر می کنم  که رعد وبرق ، صدای سرفه های خداییست که این روزها زیاد سیگار می کشد و تنهایی هایش را گریه می کند.