Wir sind nur einmal jung und müssen JEDE Chance nutzen, die uns unseren Träumen näher bringt!
Lässt euch von Rückschlägen nicht unterkriegen, tut das was EUCH glücklich macht und das was EUCH erfüllt und rockt die Welt!
Ich konnte heute überhaupt nicht schlafen und habe mich stattdessen an den Laptop gesetzt und an meinem EBook weiter geschrieben Und zum Bild denkt immer daran wir sind selbst für unser Glück verantwortlich, wir können wie eine Miesepeter oder wie eine durch die Welt laufen - Wir entscheiden!
بچه ها من به این مواردی که اشاره میکنم رسیدم و برا کسب اینا تو بعضی موارد هزینه های زیادی هم دادم! اولیش اینه که به نظرم ساده ترین راه برا شاد بودن، دست کشیدن از گلایه هستش، دومیشم خوش بینیه، یه جایی خوندم که افراد خوش بین نسبت به افراد بدبین، عمر طولانی تری دارن و اما بعدیش نفرته! لامصب نفرت مثه اسید میمونه و ظرفی که تو اون قرار داره رو از بین میبره و مورد بعدی هم اینه که بدن برا شفا دادن خودش توانایی عجیبی داره و فقط بایستی با کلمات مثبت با اون صحبت کردش و اما بعدی اینکه اگه میخوام خوشحال باشم، بایس سعی کنم دل دیگران رو شاد کنم و مورد دیگه اینکه اگه دو جمله ی خسته ام و احساس خوبی ندارم رو از زندگیم حذف کنم، خیلی از بیماریها و خستگیام برطرف می شن و دیگری اینکه وقتی مثبت فکر میکنم، شادتر هستم و افکار مهرورزانه تو سرم، بیشتر میچرخن و سرانجام اینکه با خدا همه چیز ممکن هست.
بچه ها یاد گرفتم حسرت واقعی رو اون روزی میخورم که بیبینم به اندازه سن و سالم زندگی نکردم بنابراین به این نتیجه رسیدم که اینطوری باس باشم: بی خیال غم و غصه، بی خیال نداری و بی پولی، بی خیال تنهایی و کسی رو نداشتن، اصن بی خیال همه چی! باید تا میتونم شاد باشم و زندگی رو زندگی کنم و من باید روزگار رو خسته کنم نه روزگار منو. ضمناً بایستی دروغ و دروغگو رو هم ترک کنم، مجازات آدم دروغگو این نیستش که کسی باورش نمیکنه بلکه اینه که خودش نمیتونه حرف کسی رو باور کنه. دروغ اولش مثه یه قاصدک هست که ظاهر داره و منسجمه ولی با اولین نسیم از هم متلاشی میشه. پس دروغ و دروغگو چوبِ دو سرسوخته هستن! دوست دارم مثه خیلیا باشم که با دروغ و ظاهر ادایِ خوبارو در نمیارن. اگه قرار باشه من اونی بشم که دیگران میگن، دیگه من، من نیستم که! من همینم که میبینین!! مغازه نیستم که دکور بچینم براتون!!!! من نه آرزوی کسیم و نه آویزونِ کسی! خیلیا اگه ظاهرشون به قشنگیه خیلیای دیگه نیس، پیشِ خودشون خوشحالن که باطنشون از خیلیا قشنگتره و بهتره آدم صادقانه بد باشه!!! عزت همگی زیاد ایشالا.
عزیزی تعریف میکرد که در مورد یه بزرگی خونده وقتی بچه بودم کنار مادرم میخوابیدم و هرشب یه آرزو میکردم. مثلاً آرزو میکردم برام اسباب بازی بخره؛ میگفت میخرم به شرط اینکه بخوابی. یا آرزو میکردم برم بزرگترین شهربازیِ دنیا؛ میگفت میبرمت به شرط اینکه بخوابی. یک شب پرسیدم اگه بزرگ بشم به آرزوهام میرسم؟ گفت میرسی به شرط اینکه بخوابی. منم هر شب با خوشحالی میخوابیدم. اِونقدر خوابیدم که بزرگ شدم و آرزوهام کوچک شدن. دیشب مادرمو خواب دیدم؛ پرسید هنوز هم شبا قبل از خواب به آرزوهات فکر میکنی؟ گفتم شبا نمیخوابم. گفت مگه چه آرزویی داری؟ گفتم تو اینجا باشی و هیچ آرزویی نداشته باشم. گفت سعی خودم رو میکنم به خوابت بیام به شرط اونکه بخوابی.!