پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک
پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

اصلاحیه زمان برگزاری آزمون ورودی مدارس نمونه دولتی سال تحصیلی ۹۶- ۱۳۹۵ مرتبط با دومین پُست قبلی

بچه ها این رو پست بر اساس اطلاعیه های آموزش و پرورش که مربوط به دومین پُست قبل از این پست با عنوان شرایط ثبت نام آزمون مدارس نمونه دولتی توی همین صفحه هست رو تنظیم کردم و امیدوارم کسانی که بچه هاشونو میخوان بفرستن به نمونه دولتی این اطلاعیه کمکشون کنه. پیرو نامه شماره ۷۱۳۸/۴۶۰ مورخ ۲۳/۰۱/۱۳۹۵ مرکز سنجش آموزش و پرورش در خصوص تغییر زمان برگزاری امتحانات نهایی سال سوم رشته های شاخه متوسطه نظری، دستورالعمل آزمون ورودی دبیرستان های دوره های اول و دوم متوسطه و هنرستان های فنی و حرفه ای نمونه دولتی سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ موضوع بخشنامه شماره ۳۷۵۲/۴۰۰ مورخ ۱۷/۰۱/۱۳۹۵ به شرح ذیل اصلاح می گردد:
۱- زمان برگزاری آزمون از ساعت ۹ صبح روز جمعه مورخ ۰۴/۰۴/۱۳۹۵ به ساعت ۹ صبح روز جمعه مورخ ۲۸/۰۳/۱۳۹۵ اصلاح می گردد.
۲- زمان دریافت کارت ورود به جلسه آزمون مدارس نمونه دولتی از تاریخ ۰۱/۰۴/۱۳۹۵ لغایت ۰۳/۰۴/۱۳۹۵ به سه روز قبل از برگزاری آزمون اصلاح می گردد.

ولادت حضرت امام علی(ع) و آغاز ایام البیض(اعتکاف) بر همگان مبارک

آقایون و همجنسای گرامی که همراهیم میکنین، پیشاپیش روزتون مبارک باشه! جورابای نوتون مبارک!

شرایط ثبت نام آزمون مدارس نمونه دولتی

شرایط ثبت نام آزمون مدارس نمونه دولتی
( ویژه ی ششم و نهم )

1- ثبت نام داوطلبان از روز چهار شنبه 25 فروردین ماه تا روز سه شنبه 14 اردیبهشت ماه 95 در مدارس محل تحصیل فعلی دانش آموزان انجام خواهد شد.

2-کارت ورود به جلسه از تاریخ 1 / 4/ 95  لغایت 3 / 4 /95 در اختیار آن‌ها قرار می گیرد.

3-شرط شرکت در آزمون ورودی دبیرستان های نمونه دولتی دوره اول متوسطه ، کسب مقیاس خیلی خوب در تمام دروس یا کسب مقیاس خوب در یک درس و خیلی خوب در سایر دروس در نوبت‌های اول و دوم در سال تحصیلی 95-94 می‌باشد.

4-شرط شرکت در آزمون ورودی دبیرستان‌های نمونه دولتی  دوره دوم متوسطه کسب معدل کل حداقل 17 در سال تحصیلی 95-94 می‌باشد.

5-آزمون ورودی دبیرستان‌های نمونه دولتی دوره‌های اول و دوم متوسطه راس ساعت 9 صبح روز جمعه 4 / 4/ 95 در سراسر کشور به صورت همزمان برگزار خواهد شد.

توجه : آزمون دارای نمره منفی است.
مطلع باشین که هنوز فرایند ثبت نام شروع نشده است.

موضوعهای ضروری و غرضروری!

سلاااام به همگی و صبح شنبه تون به خیر و شادی! ایشالا که همگی مون یه هفته ی خیلی خوب در پیش داشته باشیم و اما راجع به شهرآورد دیروز! عاقا من یه استقلالیم و این برد رو به پرسپولیسیا تبریک میگم و بهتون میگم که خوب بازی کردین و لیاقتِ این برد رو داشتین. ایشالا که موفق باشین و ابنم میگم که با این باخت نه جام رو ازمون گرفتن و نه جام رو به پرسپولیس دادن. چارتا بازی دیگه هم هر دومون در پیش داریم امیدوارم که پس از ما نایب قهرمان بشین. عرض کنم خدمت تون که سه نفر مسافر که به نزد عالمی رفته بودن، عالم ازشون سئوال کرد که چند روز اونجا میمونن؟‌ نفر اول گفت سه ماه. عالم بهش گفت ‌پس خیلی جاهای این شهر رو میتونی ببینی. نفر دوم در پاسخ به سئوال عالم گفت من شیش ماه میمونم. عالم گفت پس تو بیشتر از همسفرت میتونی این شهر رو ببینی. نفر سوم گفتش من فقط دو هفته میمونم. عالم به او گفت ‌تو از همه خوش شانس تری. زیرا میتونی همه چیز این شهر رو ببینی. مسافرا تعجب کردن زیرا متوجه پاسخ و منطق عالم نشدند. تصور کنین اگه هزار سال عمر میکردیم،‌ متوجه خیلی چیزا نمی شدیم چونکه خیلی چیزا رو به تأخیر مینداختیم. اما از اونجایی که زندگی خیلی کوتاهه، نمیشه چیزای زیادی رو به تأخیر انداخت. با اینحال، خیلیا این کار رو میکنن. تصور کنین اگه کسی به ما میگفت فقط یک روز از عمرمون باقی هست، چه میکردیم؟ ‌عایا به موضوعات غیر ضروری فکر میکردیم؟ نه، ‌همه اونها رو فراموش میکردیم و عشق میورزیدیم و مراقبه می کردیم‌ زیرا فقط بیست و چهار ساعت وقت داشتیم و موضوعات واقعی و ضروری رو به تأخیر نمینداختیم.

جمله اتریشی و متن آلمانی، انگلیسیِ!

بچه ها کی میتونه در مورد نوشته های تو تصویرای زیر و توضیحات زیر عکسا توضیح بده؟؟!  برام کامنت بذارین.
http://s7.picofile.com/file/8247028518/950125_1.JPG


Wir sind nur einmal jung und müssen JEDE Chance nutzen, die uns unseren Träumen näher bringt!
Lässt euch von Rückschlägen nicht unterkriegen, tut das was EUCH glücklich macht und das was EUCH erfüllt und rockt die Welt
!


http://s6.picofile.com/file/8247030318/950125_2.JPG


Ich konnte heute überhaupt nicht schlafen und habe mich stattdessen an den Laptop gesetzt und an meinem EBook weiter geschrieben Und zum Bild denkt immer daran wir sind selbst für unser Glück verantwortlich, wir können wie eine Miesepeter oder wie eine durch die Welt laufen - Wir entscheiden!

هوای ابری بی نظیر و معرکه روز چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵ شمسی تون خوش و خرم ایشالا!

خدای مهربونم بهار بوی عطر تو رو به مشام جونم میرسونه، تنها تویی زیباترین و تنها تویی آرامشم و تنهایی هم با تو عالمی داره و بس!!! امروز چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵ شمسی و  الأربعاء ٥ رجب ١٤٣٧ قمری  و روز   Wednesday  سیزدهم 13 از ماه April  سال 2016 میلادی از برج فلکی حَمَل هستش! سلام به همگی! صبح چهارشنبه تون خوش و خرم! بچه ها هوارو حال میکنین؟!! هوای ابری بی نظیر. خدائیش معرکه ست. جاتون خالی من الان پنجره های قدی و بلند اتاقم رو باز کردم (اتاق من طبقه پنجمه). گلدونای خوشگلم رو چیدم لبه ی پنجره و آب دادم بهشون، فضا پر از بوی خاک نمدار و هوای بهاره! خب قطعاً میدونین که لیوان چای هم کنار دستمه! با گوشیم هم با صدای کم آهنگ گذاشتم. یعنی این سکوت و آرامش و هوا برام مثه یه دوپینگ جانانه ست! یه انرژی زای خیلی قوی. نمیدونم چه کار خوبی کردم که خدا اینجوری حالم رو خوب میکنه! شاید هم من کاری نکردم، این فقط بخاطر لطف و مهربونی خودشه که هوامو اینهمه داره. خدایا هزار بار شکرت. بچه ها من از خیلی خیلی قدیما عاشق چهارشنبه ها بودم! یعنی روز محبوب من تو هفته چهارشنبه س. نمیدونم چرا اما خیلی دوستش دارم! امروزم که چهارشنبه ست و من بسی شادم! (الکی خوش  که میگن منما!).
عاقا قضاوت ممنوع! هیچوقت حسرت زندگی آدمایی که از درونشون خبر ندارم رو نمیخورم برا اینکه به این رسیدم که هر قلبی دردی داره، فقط نحوه ابراز اون فرق داره؛ بعضیا اونو تو چشماشون پنهان میکنن و بعضیا هم تو لبخندشون!
خنده را معنی به سرمستی مکن
آنکه میخندد غمش بی انتهاست

سخنی از زنده یاد دکتر حسابی

بچه ها اشکال ما آدمـــا میدونین چیه؟! اشکالمون اینه که ؛ هـــر کــدوممون به روش خــودمون  یکدیگـــه رو دوست داریـــم، گاهی ظالمــانه، گاهی خــودخواهــانه، گاهی مغــرورانه، گاهی مالکانه  و گاهی نیز عمیقاً عاشقانه و چقدر تو راه و روشامون در نهایت دوست داشتن، قلب یکدیگه رو میشکنیم و احساس یکدیگه رو  جریحه دار میکنیم. وقتی هم که پای رفتن پیش میاد تازه به این فکر میوفتیم که کجای کارمون اشتباه بوده! رفتن همیشه با یه خدافظی اتفاق نمیوفتــــه! بعضی وقتا رفتن، در انبــوهی از مونــــدن و بــــودن هست!!! دکتر حسابی تو یکی از سخنانش فرموده، من از مردمان دنیا این را دریافتم که: اونیکه ﻛﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ میگفت ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ، بیشتر ﻣﻴﺪﻭﻧﺴﺖ!  اونیکه ﻗﻮﻳﺘﺮ ﺑﻮﺩ، ﻛﻤﺘﺮ ﺯﻭﺭ ﻣﻴﮕﻔﺖ! اونیکه ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻛﺮﺩﻡ، ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺴﺶ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﻮﺩ! اونیکه ﺻﺪﺍﺵ ﺁﺭﻭﻣﺘﺮ ﺑﻮﺩ، ﺣﺮﻓﺎﺵ ﺑﺎ ﻧﻔﻮﺫﺗﺮ ﺑﻮﺩ! اونیکه ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻃﻨﺰ ﻣﻴﮕﻔﺖ، ﺑﻪ زندگی ﺟﺪی ﺗﺮ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻴﻜﺮﺩ و بالاخره اونیکه ﺧﻮﺩﺷﻮ ﻭﺍﻗﻌﺎً ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ، ﺑﻘﻴﻪ ﺭﻭ واقعیﺗﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ! روحش شاد و یادش گرامی.

در اوج بودن

http://s6.picofile.com/file/8246866826/950124_2.jpg

اﻧﺴﺎن ﮐﻪ ﻏﺮق میشه ﻗﻄﻌﺎً میمیره؛ ﭼﻪ تو درﯾﺎ غرق بشه، ﭼﻪ تو رؤﯾﺎ، چه تو دروغ، ﭼﻪ تو ﮔﻨﺎﻩ, چه تو خوشی، چه تو قدرت، چه تو جهل، چه تو انکار، چه تو حسد، چه تو بخل، چه تو کینه و چه تو انتقام.   انسان بودن، خودش به تنهایی، یه دین خاصه که پیروان چندانی نداره!  بچه ها تصویر بالا، با متنی که درج کردم مرتبط نیست، فقط ازش خوشم اومده، همیشه بالا بودن و تو اوج بودن یه حس خوب به آدم القا میکنه، پریدن و پرواز هم دقیقاً همینطوره، هم جذابه و هم هیجان انگیز و هم زیباست. انسانا همیشه برا رسیدن و تسلط اونچه تو دسترسشون نیست، طمع بیشتری دارن، مثه آسمون و فضا یا قعر اقیانوسا! امیدوارم که همیشه همه مون تو اوج باشیم ولی از اعماق هم غافل نشیم! عزت همگی زیاد.

من آموختم که ...

http://s7.picofile.com/file/8246742692/950123_1.JPG

بچه ها من به این مواردی که اشاره میکنم رسیدم و برا کسب اینا تو بعضی موارد هزینه های زیادی هم دادم! اولیش اینه که به نظرم  ساده ترین راه برا شاد بودن، دست کشیدن از گلایه هستش، دومیشم خوش بینیه، یه جایی خوندم که افراد خوش بین نسبت به افراد بدبین، عمر طولانی تری دارن و اما بعدیش نفرته! لامصب نفرت مثه اسید میمونه و ظرفی که تو اون قرار داره رو از بین میبره و مورد بعدی هم اینه که بدن برا شفا دادن خودش توانایی عجیبی داره و فقط بایستی با کلمات مثبت با اون صحبت کردش و اما بعدی اینکه اگه میخوام خوشحال باشم، بایس سعی کنم دل دیگران رو شاد کنم و مورد دیگه اینکه اگه دو جمله ی خسته ام و احساس خوبی ندارم رو از زندگیم حذف کنم، خیلی از بیماریها و خستگیام برطرف می شن و دیگری اینکه وقتی مثبت فکر میکنم، شادتر هستم و افکار مهرورزانه تو سرم، بیشتر میچرخن و سرانجام اینکه با خدا همه چیز ممکن هست.

بچه ها یاد گرفتم حسرت واقعی رو اون روزی میخورم که بیبینم به اندازه سن و سالم زندگی نکردم بنابراین به این نتیجه رسیدم که اینطوری باس باشم: بی خیال غم و غصه، بی خیال نداری و بی پولی، بی خیال تنهایی و کسی رو نداشتن، اصن بی خیال همه چی! باید تا میتونم شاد باشم و زندگی رو زندگی کنم و من باید روزگار رو خسته کنم نه روزگار منو. ضمناً بایستی دروغ و دروغگو رو هم ترک کنم، مجازات آدم دروغگو این نیستش که کسی باورش نمیکنه بلکه اینه که خودش نمیتونه حرف کسی رو باور کنه. دروغ اولش مثه یه قاصدک هست که ظاهر داره و منسجمه ولی با اولین نسیم از هم متلاشی میشه. پس دروغ و دروغگو چوبِ دو سرسوخته هستن! دوست دارم مثه خیلیا باشم که با دروغ و ظاهر ادایِ خوبارو در نمیارن. اگه قرار باشه من اونی بشم که دیگران میگن، دیگه من، من نیستم که! من همینم که میبینین!! مغازه نیستم که دکور بچینم براتون!!!! من نه آرزوی کسیم و نه آویزونِ کسی! خیلیا اگه ظاهرشون به قشنگیه خیلیای دیگه نیس، پیشِ خودشون خوشحالن که باطنشون از خیلیا قشنگتره و بهتره آدم صادقانه بد باشه!!!  عزت همگی زیاد ایشالا.

حسنک دیروز با حسنک امروز خیلی فرق داره!

اوووووف! یادش بخیر، حسنک کجایی. منو برد به دوران بچگی. وقتیکه این درسو میخوندم برا حسنک نگران میشدم که نکنه گاوه به حسنک شاخ بزنه!

http://s7.picofile.com/file/8246744118/950123_3.JPG

سایه شوم ارتباط و رفتار اشتباه روی زندگی! زن و شوهرا بخونن!

http://s7.picofile.com/file/8246737034/saye_shoom_joghd.JPG

سلاااام به همگی! خوبین؟ خوشین؟ اوضاع احوال خوب پیش میره؟ ایشالا که هرجا هستین خوب و خوش سلامت باشین و لحظه های شاد منتظرتون باشه. بچه ها
یادتون هست که چند بار با خواهرتون دعوا کردین؟ یا یادتون هست که چند بار با برادرتون بگومگو داشتین؟! ده بار؟ صدبار؟ هزاربار؟ میدونم هیچکدوم رو یادتون نیست و به دل نگرفتین اما با همسرتون چند بار ناراحتی داشتین؟ پنح بار؟ ده بار؟ پونزده بار؟ بعله همه رو یادتونه!! همه رو کنج ذهنتون دارین! عاقا یه ماجرایی برا یکی از دوستای متأهلم پیش اومده که خیلی ناراحتم کرد و به خاطر همین میخوام ادای بابا بزرگارو درارم و یه کم حرفایی که بزرگتر از دهنمه بزنم اما شما لطفاً نگین دهنت سرویس اینا چیه میگی فسقلی!! عاقا من میگم رابطه ی زن و شوهر مثه رابطه ی خواهر و برادری نیس و همچنین مثه رابطه ی مادر و فرزندی نیس و نیز مثه ارتباط پدر و پسری نیس و اصلاً مثه هیچ رابطه ای نیس! بلکه رابطه دو نفره که عاشق همن اما هم خون نیستن. اگه کدورتی میونِ خواهر و برادر باشه و اگه ناراحتی بین پدر و مادر و فرزندا باشه، به اندازه کدورت و ناراحتی مابین زن و شوهر مهم نیس! میدونین چرا؟ چون تو اون رابطه، همه هم خونند و خواسته یا ناخواسته اون کدورت رفع میشه و انگار هیچ اتفاقی نیوفتاده اما کوچکترین اتفاق اگه بین زن و شوهر رخ بده و اونو بزرگ کنن و اگه ناراحتی ایجاد بشه، حتی در صورت بخشش، از ذهن دو طرف نمیره بیرون و به مرور زمان به رابطه خدشه وارد میشه و کم کم کدورتا عادی میشه و کم کم از یکدیگه سرد میشن و این خیلی خطرناکه! نظرم اینه که اینجور موقعا سعی کنید زود از هم ناراحت نشین و سریعاً جبهه گیری نکنین و تا میتونین همونجا گذشت کنین و موضوعو دنباله دار نکنین و اگه کدورتای کوچیک به چشم اومد و اگه آنا رو بزرگ کردین، منتظر سردی و گسستگی باشین، چرا که ذره ذره کارای گذشته رو روی هم تلنبار میکنین، حتی اگر بخشیده باشین. رابطه ی زن و شوهر مثه رابطه شما با خونواده تون نیس بلکه رابطه زن و شوهر حساس هست! مواظب رابطه تون باشینن.

آسمون تهران اینروزا عجیب حالش خوبه

بچه ها هوا رو حال میکنین؟؟!! به نظرم حال دلِ تهران اینروزا، عجیب خوبه و ریه هاش پُر از اکسیژن خالصه، درصد پاکیِ هوا در حد استاندارده و آسمون شهر ابری-بارونی هست. نه اینکه دلش گرفته باشه ها بلکه  بهاریه و زیبا. آسمون تهران اینروزا عجیب حالش خوبه! فقط اینو میدونم بارونی که الان داره از آسمون میباره بی خدا نیست و من معجزه خدا رو هر روز میبینم و دوست داشتنی ترین اسمی که تو تموم زندگیم صدا زدم اینه، یا ارحم الراحمین.

http://s7.picofile.com/file/8246754550/950123_2.JPG

بعضی ها عجیب خوبند!

بعضیا خیلی عجیبن، با یه اتفاق میان و میشینن ته ته دلمون و با هزار بهونه و تلخی و اَخم و تَخم و دلیل، دیگه از دلمون نمیرن بیرون. خوب میخندن؛ خوب گوش میکنن؛ اصلا انگار اومدن که مایه دلگرمیمون باشن. حتی اگه نباشن؛ رد پاشون روی دلمون میمونه، تا تموم عمر عشق میورزن، حتی متلکاشون به جانمون میشینه. یادشون که میوفتیم روحمون جانی دوباره میگیره. یادشون که میوفتیم بی اراده لبخند به لبانمون میشینه. بعضیا رو کم میبینیم و حتی اگه نبینیم باز باهامون هستن، بعضیا عجیب میان و عجیب تر اونکه دیگه نمیرن حتی وقتیکه از کنارمون رفته اند. میمونن؛ لبخندشون ، تصویرشون ، صداشون ، حرفاشون ، همه رو پیشمون امانت میذارن و ما میمونیم و یاد و آرزوی دیدار دوباره اونا.

حکایت یه سرشناس در خصوص مادرش!

عزیزی تعریف میکرد که در مورد یه بزرگی خونده وقتی بچه بودم کنار مادرم می‌خوابیدم و هرشب یه آرزو می‌کردم. مثلاً آرزو می‌کردم برام اسباب بازی بخره؛ می‌گفت می‌خرم به شرط اینکه بخوابی. یا آرزو می‌کردم برم بزرگترین شهربازیِ دنیا؛ می‌گفت می‌برمت به شرط اینکه بخوابی. یک شب پرسیدم اگه بزرگ بشم به آرزوهام می‌رسم؟ گفت می‌رسی به شرط اینکه بخوابی. منم هر شب با خوشحالی می‌خوابیدم. اِونقدر خوابیدم که بزرگ شدم و آرزوهام کوچک شدن. دیشب مادرمو خواب دیدم؛ پرسید هنوز هم شبا قبل از خواب به آرزوهات فکر می‌کنی؟ گفتم شبا نمی‌خوابم. گفت مگه چه آرزویی داری؟ گفتم تو اینجا باشی و هیچ آرزویی نداشته باشم. گفت سعی خودم رو می‌کنم به خوابت بیام به شرط اونکه بخوابی.!


http://s6.picofile.com/file/8246053518/ki_shokoolat_khorde.JPG