پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک
پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

رودخونه

نمیدونم چرا میگن با جماعت همراه نشو!! نمیدونم چرا میگن همسویی با جریانِ رود ، رفتار ماهی مرده هست!! و ایستادن بر خلاف جریان ، میتونه شروعی برای رشد و موفقیت باشه!! به نظرم میشه با جریان همراه شد ، میشه با اوج و فرودهای اون بالا و پایین رفت ، میشه به جای شنا کردن و خسته شدن ، دل به رودخونه سپرد اما یک شرط داره!!!!! به شرطی که از میان انبوه رودخونه های دنیا ، رودخونه ی مناسب خودت را بیابی! اونها که در اطرافمون هستن و سهم بزرگی از زندگی ما دارن ، رودخونه های ما هستن. اگه هر روز میبینیم که باید بر خلاف جریان آب شنا کنیم ، شاید تو رودِ درستی نیستیم!!!!

راهنمایی نصب ویندوز از روی فلش مموری - نرم افزار ISO Creator و WinTo Flash و ISOtoUSB

نصب ویندوز از روی فلش مموری کم کم داره جایگزین نصب از طریق DVD میشه چون هم سرعت بهتری داره و هم اینکه حافظه فلش به اندازه DVD آسیب پذیر نیست چند بار که از یه DVD استفاده میکنید و بعد که نگاش میکنید انگاری که  یکی گازگازش کرده و همه جاش خط و خش داره. خوبه که نصب ویندوز از روی فلش مموری رو یاد بگیرید چون اول اینکه DVD که خط و خش داشته باشه درست اجرا نمیشه و چون دیتای رایت شده روی DVD آسیب می بینه و مهم تر اینکه DVD خراب می تونه به دستگاه DVD تون هم آسیب بزنه.

برای نصب ویندوز از روی فلش مموری باید ۳ مرحله مهم رو انجام بدین ...   

ادامه دارد  ....

دانلود نرم افزار ISO Creator

دانلود نرم افزار ISO to USB

دانلود نرم افزار WinTo Flash

 

به منظور مشاهده بقیه مطالب مربوط به این پست به ادامه مطلب مراجعه کنید!!! 

 

 

ادامه مطلب ...

از مزایای وقت شناسی

در مراسم تودیع پدر پابلو ، کشیشی که ۳۰ سال در کلیسای شهر کوچکی خدمت کرده و بازنشسته شده بود ، از یکی‌ از سیاستمداران اهل محل برای سخنرانی دعوت شده بود. در روز موعود ، مهمان سیاستمدار تأخیر داشت و بنابراین کشیش تصمیم گرفت کمی‌ برای مستمعین صحبت کند.

پشت میکروفن قرار گرفته و گفت: سی سال قبل وارد این شهر شدم. انگار همین دیروز بود. راستش را بخواهید ، اولین کسی‌ که برای اعتراف وارد کلیسا شد ، مرا به وحشت انداخت. به دزدی هایش ، باج گیری ، رشوه خواری ، هوس رانی ‌، زنا با محارم و هر گناه دیگری که تصور کنید اعتراف کرد. آن روز فکر کردم که جناب اُسقُف اعظم مرا به بدترین نقطه زمین فرستاده است ولی‌ با گذشت زمان و آشنایی با بقیه اهل محل دریافتم که در اشتباه بوده‌ام و این شهر مردمی نیک دارد.

در این لحظه سیاستمدار وارد کلیسا شده و از او خواستند که پشت میکروفن قرار گیرد. در ابتدا از اینکه تاخیر داشت عذر خواهی‌ کرد و سپس گفت: به یاد دارم زمانی که پدر پابلو وارد شهر شد ، من اولین کسی‌ بودم که برای اعتراف مراجعه کرد.