پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک
پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

امروز دوشنبه امتحان دولت الکترونیکی یادتون نره!!!

سلام به روی ماه همه تون. صبح دوشنبه تون به خیر و شادی و سلامتی. این رو اول خدمت تون عرض کنم که من به خاطر امتحانا حسابی از اول هفته وقت کشی کردم و دیگه امروز مجبور هستم چهار نعل کار کنم! دیروز هم  عجب روز پر کاری بود. یعنی قشنگ پوست انداختم. فقط شانس اوردم دیروز علی الرقم کارای زیادی که داشتم به جزوه نگاه انداختم وگرنه اگه برا امروز می موند که ضایعِ ضایع می شد!  به نظرم این هفته کش اومده! نیست هفته های قبل هی تعطیلی داشتیم ، حالا این هفته که نداریم همچین بگی نگی سخت تر و طولانی تر میگذره! آقا بریم سراغ ذکر امروز دوشنبه! روز دوشنبه، به اسم امام حسن و  امام حسین علیهما السلام هست و روایت شده در این روز زیارت آن دو بزرگوار خوانده شود.  ذکر این روز 100 مرتبه « یا قاضیَ الحاجات »  هست به معنی « ای برآورنده حاجت ها ». ایشالا از امتحان امروز سربلند بیرون بیایم ، صلوات!! اَه اَه! لامصب تمومَم نمیشه این امتحانا از شرشون راحت شیم! لامصب امتحان از نوع آسونشم بازم استرس داره! نمیدونین واسه امتحان ورزش چه استرسی تحمل میکردم! کاش خیالمون زودتر راحت شه!  دردمونو به کی بگیم آخه؟!! چرا مسئولین رسیدگی نمیکنن؟!!!!  

 

دانلود کل جزوه با فرمت PDF درس دولت الکترونیکی استاد دشتی

 

*****************

دانلود کل جزوه با فرمت Word درس دولت الکترونیکی استاد دشتی 

 

 

آقا اینم بگم و خلاص! دیروز بعد از ظهر حدود ساعت پنج بعد از ظهر سمت پل کریم خان شاهد منظره ای بودم که اصلاً هنگ کردم! چی بود؟ الان میگم! آقا داشتم میرفتم که صدای بوق ممتد ماشینا هواسمو به اونور جلب کرد! دیدم یه سری وسط خیابون مثل آدمای بلاتکلیف همینجوری وایسادن دارن اون طرف رو نگاه میکنن انگار نه انگا که این همه ماشین دارن بوق میزنن! چیه اخه که اینا همشون مثل مَنگا میخ کوب شدن الان میگم!  

ادامه دارد .......

 

 به منظور مشاهده بقیه این پست به ادامه مطلب مراجعه کنین!

 

آقا یه خانومه حدود بیست و یکی دو سال با یه مانتو که چه عرض کنم بیشتر شبیه لباس شب بود و خیلی کوتاه و نازک از اونور داشت رد میشد و ملت همچین عمیق نگاش میکردن که اینور اونور دختره جای چشای مردم مونده بود! لامصب لباسش حتی به همون ابتدای رون هاشم نمی رسید اونقد که کوتاه بود و از زیرشم خیلی چیزا معلوم بود بیشتر شبیه لباسای تو ویترین زنونه فروشیا بود. دختره خودش متوجه این تابلو بازیا مردم شده بود برا همین یه جوری هی لبه پایین لباسش رو میکشید پایین ولی از اون بالا چیزای دیگه می ریخت بیرون!!! کلاً لباسش حتی مناسب توی جمع خودمونیاشم نبود اصلاً صحنه ای بود مثل دوربین مخفی های خارجی بیا و ببین! می خواستم عکس بگیرم بذارم اینجا اما اونقد فجیع بود احتمال دادم که حتی به ساعت هم نمیکشه و وبلاگ رو فیلتر میکنن! برا همین بی خیال شدم.  خوب بسه دیگه! چیه اینقد با دقت میخونی همچین گیر دادی انگار منتظر بقیه ش هستی برو دیگه!!! برین به درس و مشقاتون برسین!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.