چه کسی میداند که تو در پیله ی تنهایی خود، تنهــــایی؟
چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایــی؟
پیله ات را بگشا ، تو به اندازه ی پروانه شدن زیبایــی!
از صدای گذر آب چنان فهمیدم
تندتر از آب روان، عمرِِ گران میگذرد.
زندگی را نفسی، ارزش غم خوردن نیست!
آرزویم این است، آنقدر سیر بخندی که ندانی غم چیست