پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک
پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

آهنگی از خواننده نابینا مشهور فرانسوی در سال ۱۹۶۷ !

این آهنگ در وصف زیبایی و عظمت باغ‌ ها و کاخ سلطنتی آرانخوئز (حدود ۵۰ کیلومتری جنوب مادرید) هست که زادگاه این آهنگساز نابیناست و بیانگر احساس درونی او در ابتدای جنگ داخلی اسپانیاست. از این آهنگ اجراهای مختلفی وجود داره!!

 

   

 

به منظور دانلود همین جا کلیک کنین!!

 

 

In French

Mon amour, sur l eau des fontaines, mon amour

Ou le vent les amènent, mon amour

Le soir tombé, qu on voit flotté

Des pétales de roses

 

Mon amour et des murs se gercent mon amour

Au soleil au vent à l averse et aux années qui vont passant

Depuis le matin de mai qu ils sont venus

Et quand chantant, soudain ils ont écrit sur les murs du bout deleur fusil

De bien étranges choses

 

Mon amour, le rosier suit les traces, mon amour

Sur le mur et enlace, mon amour

Leurs noms gravés et chaque été

D un beau rouge sont les roses

 

Mon amour, sèche les fontaines, mon amour

Au soleil au vent de la plaine et aux années qui vont passant

Depuis le matin de mai qu il sont venus

La fleur au cœur, les pieds nus, le pas lent

Et les yeux éclairés d un étrange sourire

 

Et sur ce mur lorsque le soir descend

On croirait voir des taches de sang

Ce ne sont que des roses!

Aranjuez, mon amour

ترجمه فارسی

عشق من!

بر آب چشمه‌ساران

آن گاه که بــاد آن‌ها را با خود می‌آورد

شباهنگام گل‌های سرخ پرپر شده را

شناور بر روی آب می‌بینیم.

 

عشق من!

و دیوارها شکافته می‌شوند

در برابر آفتاب، رویاروی بـاد و رگبار

و در برابر سالیانی که شتابان می‌روند

از بامداد ماه مه که آن‌ها آمدند

و آنگاه که آنان سرودخوانان به ناگاه بر روی دیوارهای آماج تیر باران‌شان

از چیزهایی بسیار شگفت نوشتند.

 

عشق من!

بوته‌ی گل سرخ رد پاها رابر روی دیوار پی‌می گیرد

و نام‌های نقش بسته‌ی آن‌ها را به هم می‌تند

و هر تابستان از شدت سرخی گل‌های سرخ خواهد رست.

 

عشق من!

چشمه‌ها را خشک کن

در برابر آفتاب، رویاروی بـادهای دشت و در طول سالیانی که شتابان می‌گذرند

از بامداد ماه مه که آن‌ها گل بر سینه، با پاهایی برهنه و گامی آهسته آمدند

و با چشمانی درخشنده از لبخندی شگفت .

 

و بر این دیوار آنگاه که شب به پایان می‌رسد

گمان می‌کنیم که لکه های خونی را ببینیم،

که جز گل‌های سرخ نیستند

  

آرانخوئز، عشق من!

نظرات 1 + ارسال نظر
522 سه‌شنبه 3 شهریور 1394 ساعت 12:30

Au soleil au vent à l averse et aux années qui vont passant
و در برابر سالیانی که شتابان می‌روند

توی این جمله قید شتابان نداریم passant معنی شتابان نمیده یعنی گذرا

راستی این که نابیناست توی عکسش به چی زل زده؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.