فیلترِ دستگاهِ تصفیه ی آبمون کثیف شده بود برا همین زنگ زدم تا برای تعویض ش کسی رو بفرستن! نماینده شرکتی که دستگاهِ تصفیه رو چند سال پیش برام نصب کرده بود اومد فیلتر رو عوض کرد و بعد برا این که مطمئن شه دستگاه درست کار میکنه با وسیله ایی درصدِ سختیی آب رو سنجید و دوازده درصد شده بود! نماینده شرکت گفتش که این درصد از خلوصِ آب خیلی زیاده به تعبیرِ دیگه آب بایستی کمی تصفیه نشده تر باشه! پس شیرِ مخصوصِ کوچیکی رو باز کرد تا آبِ تصفیه نشده ی بیشتری قاطیی آبهای تصفیه شده شه و وقتی آب به درصدِ سختی بیست و سه، چهار درصد رسید گفتش که: حالا آب برا استفاده مناسب هست! و بعد برام توضیح داد که آبی که خیلی هم تصفیه شده باشه برا سلامتی مناسب نیستش و در املاح و آت و آشغالای آبِ شهری موادی هستن که برا بدن مورد نیازند و به تعبیرِ سادهتر، آب باید کمی کثیف باشه و آبِ خیلی تمیز و تصفیه شده برا بدن فایده ای نداره! مأمورِ شرکت که رفتش جلوی دستگاهِ تصفیه ی آب نشستم و به خودم گفتم که چه تمثیلِ جالبی! حماقت هم درست مثلِ املاحی که در آبِ تصفیه نشده غوطه ور هست در اطرافِ ما موج میزنه و کسی که بخواد حماقت رو به کلی از زندگی ش تصفیه کنه بی تردید تو این دنیای دیونه مریض میشه! و در نتیجه ما برا اون که بتونیم در اجتماعِ اطرافمون دوام بیاریم لازمه کمی هم احمق باشیم! گرچه خیلی سخته که برخی جاها خودِمون رو احمق جلوه بدیم ولی وقتی باشعور بودنِ محض هم ضرر داره، چاره چیه؟!! تو دنیایی که بی شعورها دستِ بالا رو دارن، برای احساسِ خوشبختی چند درصد حماقت، لازم هستش!!!!!