پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک
پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

رقم خوردن اولین خاطره مربوط سفر حج تمتع اونم قبل از سفر!!

سلااااام به روی ماه تک تک دوستام!!! ایشالا هر جا هستین خوب و خوش و سلامت باشین!!! امروز یکشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۴ شمسی و  الأحد ١٥ ذوالقعده ١٤٣٦ قمری و  Sunday سی ام  ماه  August سال 2015  میلادی از برج فلکی سنبله هستش!   عاقا داشتم وسایلم رو جمع و جور میکردم و آخرشم داشتم یه لیبل درست میکردم که بزنم رو ساک هام که متوجه یه موضوعی شدم ! 

 

 

الجمهوریة الاسلامیة الایرانیة

Islamic Republic of Iran

******************************

المحافظة(استان)                       :  تهران 

رقم القافله(شماره کاروان)          :  17194

الحملدار(مسئول کاروان)              :  مظفر عبدی هنجنی 

اسم و لقب (نام و نام خانوادگی)  :  علیرضا      ناطقی 

 

 

عاقا این کلمه‌ ی الحملدار ما رو کشته! حمله دار تو فارسی یعنی کاروان دار یعنی کسی که کاروان زیارتی می بره. مثلاً وقتی میگیم کتابدار یا صندوقدار یاحسابدار معنیش معلومه دیگه! اونوقت با این حساب حمله دار هم تو فارسی میشه سرگروه یا رئیس کاروان یا مدیرکاروان. اون وقت عربا  کلمه‌ی پر معنی و پر آوازه‌ی حمله دار فارسی رو که یه عالمه مطلب پشتش خوابیده رو از زبان و فرهنگ فارسی ورش داشتن و زور چپونش کردنش تو عربی و میگن الحملداریه یا اسم الحملدار یا رقم الحمله، می بینین تو رو  خدا چه کارایی میکنن؟ همینه دیگه که میگن  الخ ........ این الخ ........ با ملخ فرق می کنه! ببخشین ها. یعنی الی آخر!!!!!!!. عاقا شما ازاین قوطی های کمپوت و کنسرو که کلید در بازکن داره دیدین عایا؟ فکر کردین که تو فارسی اسمشو چی گذاشتن؟!! دربازکن دار! درقوطی بازکن دار! قوطی کلید در بازکن! قوطی کلید در بازکن دار! خود در بازکن! ایزی اپن؟! منظور اینه دیگه easy open نه ؟؟؟؟؟!!! خُب به نظرتون همینو چه جوری معنی کنیم؟ بگیم آسان باز خوبه؟! یا آسان بازشونده؟! راحت بازکن چطوره؟! راحت بازشو! آسان بازشو! خُب مثل اینکه بدنشد! آسان باز شو به نظرم خوبه. خداییش ما هم با این ادبیاتمون، دست فرهنگستان ادب فارسی را از پشت بسته ‌کرده‌ایم! اصلاً میدونین چیه؟!  چه کار داریم بگیم عربستان سعودی که اونوقت اونا هم خوششون بیاد! کلمه‌ی عرب و عربستان رو بذارن کنار و یه دفعه بگن سعودی، المملکه ‌العربیه‌ السعودیه، مملکت و عربی رو هم فاکتور بگیرن اونوقت همه جا و همه وقت به همه کس خودشونو معرفی کنن و بگن سعودی خطوط یعنی هواپیمایی سعودیه هویه یعنی ملیت و سعودی پرچم و زبان سعودی ، همه چی سعودی، حالا این محمد بن سعود کی بوده و چه کارکرده؟! بماند! به هرحال اونا به اینجور قوطی ها می گن ابوفتاحه.  دم اینا گرم! هرکلمه ‌‌ای رو براش یک ال یا ابوردیف می کنن و تحویل خلق اله میدن. ابوفتاحه یعنی دارای کلید، این که خوبه! به کسی که ریش داره می گن ابو لحیه و به آدمی که عینک می زنه می گن ابو نظاره، خب حالا میگیم کلمه ها مال خودشونه هرجور دلشون بخواد عمل می کنن  ولی اینجا رو چی میگین؟ موکت بدبختو با ال عربی میگن الموکت. لغات خارجی رو هم با قواعد عربی به خورد مردمشون میدن. موکت رو جمع میبندن میگن مواکیت! سوئیت رو سوئیتات، ساندویچ میشه سندویشات، سشوار هم میشه اسشوارات. بستنی عربی که دیدین؟!!! میگن آیس کریم. یا به طبقه ی زیر زمین میگن بدروم،  تعجب نکنین! این همون  bed room معروفه! اونم اینجوری نمی گن که! میگن البدروم! باز خدا پدر اینارو بیامرزه! حالا واستون از  عراقی ها بگم! اونا که بابا دمشون خیلی خیلی گرم. لغت فارسی براشون فارسی نیست. انگار از اول عربی بوده! سرداب یا سردابه تو فارسی یعنی خانه‌ ای که زیر سطح زمین می سازن تا وقت گرما برن از فضای سردش استفاده کنن. اونوقت عراقی ها خیلی قشنگ به زیر زمینی ها میگن السرداب تا جایی که سرداب مقدس اسم دیگری نداره. یه وقتی یه دوستی می گفت این یکی خیلی جالبه، کلمه کاملا فارسی تبر دیگه واسه ما حرف نداره ، تبر و تبرزین! بله مشکلیه؟!!! تبر، همینه که تیزه و میزنن هیزم میشکنن! تبرزین هم که مال درویشاس با کشکول می گرفتن دستشون. خب آقای عراقی اومده کلمه ی تبر رو ورداشته با ط دسته دار نوشته طبر بعد هم برده به باب تفعیل از اون ور در آورده تطبیر! گفتم خب حالا یعنی چی؟ گفت: یعنی قمه زنی! گفتم بحول الله! چه ربطی داره آخه؟؟؟!! گفتش بشین تا برات بگم. قمه نه اینکه مثل تبر می خوره تو سر فرد قمه زن و سرشو از وسط دو تا میکنه، درست مثل اینه که تو سرش تبر زده باشن، درحقیقت کسی که تو سرخودش قمه می زنه، سرشو مثل سرآدم تبرخورده وا میکنه، واسه همین به این کارمیگن تطبیر!!!!!!.  ازیکی از دوستام شنیدم که وقتی می خوان به کسی احترام بذارن و بگن مثلا سایه ‌ی شما رو سر ما باشه یا ما زیر سایه تونیم میگن نحن تحت سایتک یعنی ما زیرسایه ی شمائیم!!!. ایول به کلمه ی سایه!!!!. خب مثل اینکه کلام به درازا کشید فعلا زحمت رو کم میکنم! سایه تون کم نشه! عزت زیاد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.