پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک
پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

درسی از اشتباهات زندگی!@

میدونین عذاب الهی یعنی چی؟؟؟! ینی اینکه چاییت یخ کنه و یاد یه بیشعور بیوفتی! عاقا این روزا بعضی از مردم خیلی با کلاس شدن! چند روز پیش دوست دوران دانشگا قبلیمو دیدم، همونی که اگه من نبودم با مخ هر سال میوفتاد! وقتی تو خیابون دیدمش همچین خوشحال و جوگیر شدم و تا برسم بهش، مثه اُسکولا وسط مردم همچین دویدم سمتش، که گفتم الان میرم از اونورش میزنم بیرون! عاقا من با این حال و هیجان از یه طرف و اون از سوی دیگه قدم از قدم تکون نداد و بیخیال دماغشو کشید بالا!! گفتش ببخشین دیرم شده دارم میرم جلسه! منم توی دلم گفتم تف به ذاتت کصافط! خیلی بی شعوری، بابا من این همه از دیدنت ذوق کردم! و زیر لبی داشتم بهش فحش میدادم، حداقل یه جوری رفتار میکردی جلو ملت ضایع نشم! البته تو واقعیت گفتم باشه باشه نمیام سمتت روبوسی توخوبی؟ دیگه چطوری؟ کاری نداری خدافظ شما!!!!!!!! عاقا یه چیز دیگه! تازه یادم اومد! من از بچگی موتور دوس! من تک چرخ عاشق!! بچه که بودم، بچه که نه مثلاً 12 سالم که بود، یکی از پسرای همسایمون موتور داشت، منم اونقد التماسش میکردم تا ده دقیقه میذاشت برم سوار موتورش بشم. بعدش دیدم فایده نداره، ده دقیقه که چیزی نیس. عاقا میزدم زیر گریه! و بابای همسایمون یکی میزد تو گوش پسرش و میگف بچه رو ببر بگردون مگه تو آدم نیستی؟ بعدش هیچی دیگه بغلم میکرد و میذاشتم ترک موتور و منم عین کفترا سفت میچسبیدم بهش و هنوز راه نیوفتاده داد میزدم. وقتی هم کاملاً از خونه دور میشدیم پسر همسایه واسه اینکه حرصشو خالی کنه هی تک چرخ میزد تا منو بترسونه، منم الکی جیغ میکشیدم تا فک کنه میترسم! ولی در عوض کلی عشق میکردم و ذوق میکردم. یه همچین بچه ای بودم من!!

 

http://s7.picofile.com/file/8241329184/darse_zandegi.JPG

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.