سلاااام بچه ها! خوبین؟ خوشین؟ کیفتون کوکه؟ خُب خدارو شکر. عرض به خدمت تون گاهی وقتا خوشبختی اونقد دم دستمونه که نمیبینیمش و حسش نمیکنیم! چایی که مادر برامون میریزه و میخوریم خودش خوشبختیه، دستای بزرگ و زبر بابا رو گرفتن خوشبختیه، خنده های کودکیمون، شیطنت ها، آهنگای نوجوونیمون همه شون خوشبختیه اما نمی بینیم و آروم از کنارشون میگذریم!!! چای رو به غر غر میخوریم که کمرنگ یا پر رنگه، سرد یا داغه، زور می زنیم تا دستمونو از دست بابا جدا کنیم و آسوده بدویم، گفتند ساکت، مردم خوابیدن و ما غر غر کردیم و توپمونو محکمتر به دیوار کوبیدیم، بعله خوشبختی رو ندیدیم یا شاید نخواستیم ببینیم اما حالا رفیق جونم، هر کجا که هستی و هر چند سالت که هست، با تموم گرفتاریهای تموم نشدنی که همه مون داریم، بیایین همین امروز و فردا رو قدر بدونیم و خوشبختی های کوچیکمونو بشناسیم و بفهمیم و باور کنیم. برای بوییدن دامان مادر، که هنوز داریمش، برای بوسیدن دست پدر که هنوز نمیلرزه و هنوز هست، بهونه کنیم برای به آغوش کشیدن یک دوست. رفیق جونم خوشبختی ها / مانا نیستند اما میشه تا هستند زندگیشون کرد و نفسشون کشید. یادمون باشه بزرگترین خوشبختی عشقه.