پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک
پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

حکایت پیرمرد و چند جوان تو ماه رمضون

تو این مهمونی باشکوه و ماه رمضان، دمِ همه اونایی گرم که چشم و دل و زبان و رفتار و کردارشون، درخدمت خلق خداست و زمین و آب و گل و سبزه و دیگر موجودات رو آسیب نمیرسونن. میگن تو ماه رمضان چند جوان، پیر مردی رو دیدن که دور از چشم مردم، غذا میخوره. به او گفتن ای پیر مرد مگر روزه نیستی؟ پیرمرد گفت چرا روزه‌ام، فقط آب و غذا میخورم. جوانها خندیدن و گفتن  واقعاً!!!؟ پیرمرد گفت بله، دروغ نمیگم، به کسی بد نگاه نمیکنم، کسی رو مسخره نمیکنم، با کسی با دشنام سخن نمیگم، کسی رو آزرده نمیکنم، چشم به مال کسی ندارم ولی چون بیماری خاصی دارم متأسفانه نمیتونم معده ام روا هم روزه دارش کنم. بعد پیرمرد به جوانها گفتش آیا شما هم روزه هستین؟ یکی از جوانها در حالیکه سرش را از خجالت پایین انداخته بود، به آرومی گفت خیر ما فقط غذا نمیخوریم!!!
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.