پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک
پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

زندگی ارزشمند خودمونو به خاطر آدمای کوچیک و حقیر، بی ارزش نکنیم

تو زمان دبیرستان استاد ریاضی مون بعضی وقتا بعد از اینکه درس دادنش تموم میشد با بچه ها گپ میزد. یادمه یه بار بعد از درس میگفتش که اعداد کوچیکتر از یک، خواص عجیبی دارن! شاید بشه اونارو با انسانای بخیل مقایسه کرد. مثلاً عدد  ۰.۲ رو در نظر بگیرین، وقتی در اونها ضرب میشیم یا میخوایم با اونا مشارکت کنیم، ما رو نیز کوچیک میکنند.

    

0. 6 = 0.2 × 3


و وقتی میخوایم با اونها تقسیم شیم یا مشکلاتمون رو با اونا تقسیم کنیم و بازگو کنیم، مشکلاتمون بزرگتر میشن.


15 =
0.2 ÷ 3


همچنین وقتی با اونها جمع میشیم و در کنار اونا هستیم مقدار زیادی بهمون اضافه نمیشه و چیزی به ما نمی آموزند.


3.2 =
0.2 + 3


و اگه اونها رو از زندگی مون کم کنیم چیز زیادی از دست نداده ایم!!


2.8 =
0.2  -  3


.

داستان ادامه داره!

سلام به همگی و به یکشنبه خوش اومدین! محبت بهترین سلاحیه که همیشه پیروزه، برا همین سبدی پر از گل با عشق و محـــــبت تقدیم به همگی تون میکنم. میدونین عرضم به خدمت تون آدما از هم دیگه خوششون میاد و به هم علاقه مند میشن و عاشق میشن و واسه هم یکنواخت میشن سپس از هم نا امید میشن، بعدش متنفر میشن و در نهایت بی تفاوت میشن. و این داستان همچنان ادامه داره!!! چرا زندگیمون اینقد کج و کوله هستش؟! چون اونجاهایی که باید عذرخواهی کنیم، داد زدیم!!!!!

احترام به عقاید همدیگه!

یکی گفتش بیا به عقاید هم احترام بذاریم! گفتم نه دلیلی داره و نه ضرورتی، همین که کاری به کار هم نداشته باشیم کافیه.

خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد مهربانیست که می ماند

سلام به روی ماه همگیِ دوستان و صبح اولین روز هفته از اولین شنبه مردادماه تون بخیر و شادی. مثل همیشه یه هفته ی شاد و پر از سلامتی براتون از خدا میخوام. دیروز جمعه چهلم مادر یکی از دوستانم بود و منم دعوت بودم، توی مراسم جمله ای رو که تقریباً همگی مهمونا به صاحب عزا میگفتن، به نظرم خیلی اشتباه میاد! اون جمله اینه که میگفتن غم آخرتون باشه. به نظرم این جمله خیلی خیلی بی معنی هستش. جمله غم آخرتون باشه یعنی امیدوارم که شما نفر بعدی باشین که فوت میکنین. چون در غیر این صورت، شما حداقل غم یک نفر را خواهید دید؛ و او، همون کسی هست که قبل از شما مرده است. حتماً تو جاهای گوناگون اینم خیلی شنیدین که میگن دیگه نمیتونه یکی مثل من پیدا کنه. این جمله هم خیلی چرند هستش چون کسی که شما رو اخراج کرده، دنبال مثل شما نمیگرده و واضح هست اگه مثل شما رو میخواست که خودتون بودین دیگه. مگه نه؟ همسر یا مدیر قبلی شما دنبال یکی میگرده که مثل شما نباشه. پس شخص دیگری رو پیدا میکنه که مثل شما نیست. به همین سادگی. عرضم به خدمت تون که حتماً نام برند پشمک حاج عبدالله به گوشتون خورده و بعدش حتماً یه خورده تعجب کردین و یا حتی خندیدین، اما میدونین راز نامگذاری این برند چیه؟؟؟ حکایت این داستان برمیگرده به  دهه 1330 و زمانیکه بچه های دبستان اکبریه تبریز توی زنگ تفریح از بوفه ی مدرسه و  از فراش مهربون مدرسه پشمک میخریدن. عبدالله علیزاده معروف به حاج عبدالله مستخدم دبستان اکبریه تبریز بود که اصالتاً از روستاهای نزدیک ارس که پس از قحطی و فراگیر شدن بیماری واگیردارِ وبا ناشی از حمله متفقین، تموم اعضای خونوادش رو از دست داده بود و سپس به تبریز مهاجرت کرده و تو این دبستان بعنوان مستخدم کار میکرد. و اما حاج عبدالله قصه ی ما به بچه های مدرسه علاقه زیادی داشت، چون خودش علاوه بر همسرش داغ سه کودک تو همین سنین رو دیده بود. بچه ها، توی زنگ تفریح از بوفه مدرسه پشمک میخریدن و هر کس پول نداشت از حاج عبدالله پشمک قرضی میگرفت. حاج عبدالله با اینکه به همه جنس قرضی میداد اما هیچ دفتر ثبت بدهی نداشت، رفته رفته بچه ها از مهربونی حاج عبدالله سوء استفاده کردن و اصلاً پول نمیدادند و برخلاف تصور حاج عبدالله و علی الرغم درآمد ناچیز فرراشی به هیچ کس، نه نمیگفت. تا اینکه مدیر مدرسه با دیدن تموم بچه های پشمک به دست تو ایام زنگ تفریح و با پیگیری ماجرا از این قضیه باخبر شد و سر همه کلاسها حاضر شد و با صحبتهای دلسوزانه ش همه رو توجیه کرد. با این وجود هنوز اندکی از بچه ها شیطنت میکردن و پشمک مفتکی از حاج عبدالله میگرفتند. این منوال تا اوایل دهه چهل ادامه داشت تا اینکه در اواخر خردادماه 1341 حاج عبدالله به دلیل بیماری و کهولت سن فوت کرد. حاج عبدالله با اینکه توی تبریز غریب بود اما یکی از باشکوهترین تشییع جنازه ها رو داشت و انبوهی از جمعیت که اکثراً هم جوان بودن و گریه میکردن، حاج عبدالله ، بابای مهربون مدرسه رو تا قبرستون قدیم تبریز بدرقه کردند اما جالبتر اینکه هر پنجشنبه بر سر قبر حاج عبدالله و برای شادی روحش پشمک پخش میکردن و این منوال چندین سال و تا اوایل دهه پنجاه ادامه داشت. بچه های دبستان اکبریه داشتند قرضشون رو به حاج عبدالله ادا میکردن، احسان البرزی و علی مردان طاهری مؤسسان پشمک حاج عبدالله، دو تن از همون کودکان شیطونی هستند که هرگز بابت خوردن پشمک پول به حاج عبدالله نداده بودند و الان به یاد مهربونی و بخشش بی منت و همراه با لبخند حاج عبدالله فراش و مستخدم دبستان اکبریه، نام برند تجاری پشمک شرکت خودشون رو،  حاج عبدالله گذاشتند.

از هر چیز که مانعتون میشه گذر کنین

یه قاضی از چگوارا میپرسه تو السالوادور چه کار میکردی؟ چگوارا میگه آفتاب میگرفتم. قاضی میپرسه پس چرا ساختمون دادگستری رو منفجر کردی؟ چگوارا میگه چون جلوی آفتابم رو گرفته بود!

آخرین سه شنبه تیرماه تون به خیر و شادی!

سلاااام به همگی و روزتون بخیر. بچه ها، ما آدما دنیای عجیبی داریم! مادر بزرگم ادبیات مخصوص به خودشو داشت! یادمه که زبونش نمیچرخید و به کبریت میگفتش کربیت یا به همبرگر میگفت همبرگرد و یا به سطل میگفت سلط و وقتی واسه احوال پرسی زنگ میزد، میگفت زنگ زدم حالتو بگیرم!!! هیچوقت عادت نکردم به این جمله و بعدِ شنیدنش کلی میخندیدم و حالم خیلی خوب میشد، آخه زنگ زده بود حالمو بگیره ولی در اصل قصدش حال پرسیدن بود. بر عکسِ بعضی از آدما که تلفن میکنن یا مسیج میدن حالمونو بپرسن ولی حالمونو میگیرن و روزمونو خراب میکنن. آدمی مثه رودخونه س؛ هر چی عمیق‌تر باشه، آرومتره. انسانِ بزرگ به خودش سخت میگیره و انسان کوچیک به دیگران. انسان قوی از خودش محافظت میکنه و انسان قویتر از دیگران و قطعاً این قدرتو فقط میشه در پناه خدا داشت. هرکس که به او نزدیکتره، قدرتمندتر ، آرومتر و متواضع تر هستش و تابش نور خدا رو میشه تو تمامی جوانب زندگی ش دید.

http://s1.picofile.com/file/8260334818/950429_1.jpg

آدمای بزرگ درباره ایده ها سخن میگن و آدمای متوسط  درباره چیزای معمولی و آدمای کوچیک پُشت سر دیگران حرف میزنن.
آدمای بزرگ درد دیگرانو دارن و آدمای متوسط  درد خودشونو دارن و آدمای کوچیک بی دردند.
آدمای بزرگ عظمت دیگرانو می بینن و آدمای متوسط  به دنبال عظمت خودشون هستن و آدمای کوچیک عظمت خودشونو تو تحقیر دیگران می بینن.
آدمای بزرگ به دنبال کسب حکمت هستند و آدمای متوسط  به دنبال کسب دانش و آدمای کوچیک به دنبال کسب سواد هستند.
آدمای بزرگ به دنبال طرح پرسشای بی پاسخ هستن و آدمای متوسط  پرسش هایی رو می پرسن که پاسخ دارن و آدمای کوچیک گمان میکنن که پاسخ همه پرسشارو میدونن.
آدمای بزرگ به دنبال خلق مسئله هستند و آدمای متوسط  به دنبال حل مسئله هستند و آدمای کوچیک مسئله ندارند.
آدمای بزرگ سکوت رو واسه سخن گفتن انتخاب میکنن و آدمای متوسط  گاه سکوت رو  بر سخن گفتن ترجیح میدن و آدمای کوچیک با سخن گفتن بسیار، فرصت سکوت رو از خودشون می گیرند.

عواقب بی تفاوتی نسبت به مسائل پیرامونمون!

سلاااام به همگی و صبح سه شنبه تون خوش و خرم! بچه ها ما نمیتونیم فقط گلیم خودمونو  از آب بکشیم بیرون و بشینیم روش و سوت بلبلی بزنیم! دیگرانی که نتونستن، میان سراغمون و از زیر پامون میکشن بیرون و به هر روش ممکن بهمون صدمه میزنن تا زیر پامونو خالی کنن و گلیم ما رو تصاحب کنن. تو جامعه ای که بی تفاوتی موج میزنه، داشتن آسایش و آرامش خیال باطل خواهد بود. مثلاً همون کودک کارِ ترک تحصیل کرده پشت چراغ قرمز که شما یا من با بی تفاوتی از کنارش میگذریم یه زمانی یه جایی عقده هاشو خالی میکنه. میشه دزد؛ قاتل؛ کلاهبرار؛ شرور محله! بعله نمیشه نسبت به مشکلات جامعه بی تفاوت بود و انتظار یه زندگی آروم رو داشت هر چند که از لحاظ مالی بتونیم تو جایگاه بالایی قرار بگیریم اما یه جایی اون بی تفاوتی ها حتماً صدمه خودش رو وارد میکنه.

پیرامون خوشحال ترین مردم دنیا؟!

بچه ها سلام! عرضم به خدمت تون، تو شمال اروپا منطقه‌ای به نام اسکاندیناوی وجود داره که کشورای این منطقه شامل سوئد، نروژ، دانمارک، فنلاند، ایسلند و جزایر فارو هستش و زبون مردم شون هم ریشه ش زبون آلمانیه. مردم اسکاندیناوی از نسل جنگجویان وایکینگ‌ ها هستن که اجداداشون تو زمانای قدیم، با کشتی به سرزمینای مختلف حمله و مایملک مردم رو غارت میکردن. اون زمانا گنده لات های شمال اروپا خیلی خرافاتی بودن بطوریکه خدایان وایکینگی مثه اودین و گرگ غول آسا فنریر رو ستایش میکردن. وایکینگ ها اعتقاد داشتن که اگه در جنگ کشته بشن، روحشون به بهشت وایکینگ‌ ها وارد میشه و همراه با سایر جنگجویان افسانه‌ای بر سر یک میز بزرگ چوبی میشینن و شراب ناب مینوشن و میخندن. اما هم اکنون نوادگان‌ شون تفاوتهای زیادی با اونا دارن. مردم اسکاندیناوی که به نوردیک‌ها معروف هستن بعنوان آدم‌هایی آرام و صلح طلب و در عین حال متفکر شناخته می‌شن که نه تنها مثل وایکینگ‌‌ها نون کسی رو از چنگش در نمیارن، بلکه با تکیه بر نظام اقتصادی منحصر به فردشون کاری کرده‌اند که تمام اتباع اونا بدون چشمداشت به مال بقیه، تو رفاه کامل زندگی میکنن. یه مؤسسه بین المللی به نام لگاتوم هر سال با بررسی عواملی مانند اقتصاد، کارآفرینی، سیستم حکومتی، تحصیلات، بهداشت و سلامت، امنیت فردی و اجتماعی، آزادی‌های فردی و سرمایه‌ اجتماعی در بین تمام کشورهای دنیا، لیستی منتشر می‌کنه که خوشحال‌ترین کشورهای دنیا رو به ترتیب معرفی می‌کنه. توی این لیست از شش کشور دنوردیک که نام بردم، تو سال ۲۰۱۴، نروژ عنوان اول رو داره، دانمارک چهارم ، سوئد ششم، فنلاند هشتم و ایسلند یازدهم هستش. به نظرتون چگونه مردمی که گرز و شمشیر به دست بودن، به سطحی رسیدن که می‌تونن کشورهای سردسیر خودشونو به این خوبی اداره کنن؟ اگه بخوایم کشوری داشته باشیم که فقر، تبعیض و جهل باعث نشه مردمش دائم به جون هم بیفتن، باید در تمام سطوح اجتماعی، اقتصادی و سیاسی عدالت برقرار کنیم و برای اینکه اندیشه‌های پوسیده از سر مردم کشورمون بپره باید به تقویت علم روز و دانشگاه‌ها بپردازیم، و همچنین اگه بخوایم شیوع یک بیماری مردم رو به وحشت نندازه باید زیر ساختای نظام سلامت و بهداشت رو به خوبی تو کشور پیاده کنیم، اگه می‌خوایم مردم کشور رفتار بالغانه‌ای داشته باشن باید به آزادی‌های فردی بها بدیم و در نهایت اداره تموم این امور نیازمند دولتی با ثبات هست که بدون شعار دادن، به مردم کشورش خدمت کنه. سیستمی که دولت‌های اسکاندیناوی برای اداره کشورها‌شون به کار می‌برن چیزیه که به مدل نوردیک معروف هست که خودشون از اون به عنوان سیستم رفاقتی نام می‌برن. بارزترین خصوصیتی که تو این سیستم وجود داره اینه که نفع عمومی بر نفع فردی ترجیح داده می‌شه. تو این کشورها، دولت ۴۰ درصد تا ۶۰ درصد از درآمد مردمو مشمول مالیات می‌کنه و البته مردم این کشورها بدون هیچ گونه کارشکنی و اعتراضی این مبلغ رو دو دستی به دولت تقدیم می‌کنن، چون می‌دونن که اگر کارشون به بیمارستان کشید یا به دانشگاه رفتن نیازی نیست پول پرداخت کنند. هر کس که پول بیشتری در بیاره باید مالیات بیشتری هم بده، بنابراین تو این نظام فاصله طبقاتی ایجاد نمی‌شه و اگه کسی مثلاً امشب شام مرغ داره، خیالش راحته که بقیه هموطناش مثل گربه تا کمر تو سطل آشغال فرو نمیرن. فقر که نباشه و هر کسی دستش تو جیب خودش باشه، بخش بسیار زیادی از جرم و جنایت هم خود به خود محو می‌شه و جامعه به امنیت می‌رسه و مردم فرصت می‌کنن وقت‌شون رو صرف کارهای مهم‌تری کنن. آگاهی یک شبه اتفاق نمیوفته! یا باید تجربه ش کرد و درونی بشه و یا با تفکر عمیق و برنامه ریزی حادث میشه. وقتی یک نفر تو بانک سپرده میذاره، این یعنی او توانمند هست  و مازاد درآمد داره و کسی هم که از بانک وام میگیره یعنی محتاج هستش. تو سوئیس، بانک ها ماهیانه یک درصد جهت حق نگهدارى پول از مشتریاشون می گیرن، ولی در عوض سود بانکی از وام گیرنده هاشون نمیگیرن. ولی بانکای ایران ، ماهیانه سودى حدود ٢٠ درصد به سپرده ثروتمندان اضافه میکنن و در عوض ٢٨ درصد بهره از وام گیرندگان یعنی همون محتاجان میگیرن!! بهشت مکان نیستش بلکه بهشت زمان هستش! بهشت زمانی هست که اندیشه های مثبت و میل به نیکی و عشق ورزی تو وجودمون هستش و جهنم هم مکان نیستش، بلکه اونم زمان هست، جهنم زمانی هست که اندیشه های منفی و کینه ورزی وجودمون رو آلوده میکنه.

بعد از ظهر همگی به شادی و سلامتی!

سلام  و بعدازظهرتون بخیر و شادِشاد و عاقبتتون بخــــیر و محبــت خــــدا در دلتون پیوسته جـــاری و ایــــام به کامــتون. یک ســــلام بی حـــسرت و بی نگـــرانی و  سرشار از آرامـــش نثارتون. امروزتون گلـــبارون و  فرداتون قشـــنگ و زندگیتون بدون حــسرت ایشالا. میگن هر وقت دلت برای کسی تنگ شد، نگاش کن، نبود صداش کن، نشنید دعاش کن!!! دعاگوتون هستم، دعاگوم باشین. عرضم به خدمت تون ۹ ماه قبل از تولدمون تو ر دریایی  از آب بودیم و بعد از تولد برای زندگی تو محیطی پُر از هوا هستیم و بعد از مرگ میونِ خروارها خاک خواهیم خُفت. پروردگارا! یاریمون کن این چرخه رو با  آتیش به پایان نرسونیم. آمین، یا رب العالمین.

حکایت عابد و مرید او

سلام بر همه ی دوستان نازنین. صبح روز یکشنبه تون پر از انرژی مثبت و طاعات و عبادات تون هم قبول حق و دلتون شاد و لباتون پر خنده ایشالا. امیدوارم روزخوبی پیشِ رو داشته باشین. خدایا بضاعت من به قدری هست که نمیدونم در حق دوستام و آشناهام و نزدیکانم چه دعایی کنم اما میدونم که تو از حال اونا با خبری! پس بهترین ها رو براشون مُقَدَر کن، ﺧﺪﺍﻳﺎ ﻫﻤﻴﻦ ﮐﻪ ﺣﺎﻝ تموم آشناهام ﺧﻮﺏ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺑﺮلباشون ﺑﺎشه برام ﮐﺎفیه. توی اﻳﻦ روز زیبا اونارو ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﻣﻬﺮبوﻧﺖ ﻣﻴﺴﭙﺎﺭﻡ ﻭ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻫﺪﻳﻪ، ﺳﻼمتی رو براشون ﺁﺭﺯﻭﻣﻨﺪﻡ. الهی به امید تو! عرضم به خدمت تون که من مشغول زندگی خودم هستم و برام مهم نیست چگونه قضاوت میشم، چاقم, لاغرم, قد بلندم, کوتاه قدم, سفیدم , سبزه ام و غیره، همه اینا به خودم مربوطه. مهم بودن یا نبودن رو فراموش میکنم چون معتقدم روزنامه ی روز شنبه زباله ی روز یکشنبه ست. زندگی میکنم به شیوه خودم و با قوانین خودم و با باورها و ایمان قلبی خودم. مردم دلشون میخواد موضوعی برا گفتگو داشته باشن و براشون فرقی نمیکنه چگونه هستم، هر جور که باشم، حرفی برای گفتن دارند. برا همین شاد هستم و از زندگی لذت میبرم. چه انتظاری از مردم داشته باشم؟؟؟ اونا حتی پشت سر خدا هم حرف میزنن! خوشبختی یعنی واقف بودن به اینکه هر چه داریم از رحمت خداست و هر چه نداریم ازحکمت خدا! احساس خوشبختی یعنی همین! خوشبختی رسیدن به خواسته ها نیست بلکه لذت بردن از داشته هاست. وقتی آدم هر روز همون افراد رو میبینه، اونا کم کم جزیی از زندگیش میشن و اون وقت میخوان که او هم به آدم دیگه ای تبدیل شه. اگه آدم اونطور که دیگران میخوان، نشه از دستش عصبانی خواهند شد، هر کسی فکر میکنه که میدونه دیگران چگونه باید زندگی کنند اما هیچکس برای زندگی خودش ایده ای نداره. ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ توی این روز زیبا  ﯾﮏ ﺫﻫﻦ ﺁﺭوﻡ، ﯾﮏ ﺗﻦ ﺳﺎﻟﻢ، ﯾﮏ ﺧﯿﺎﻝ ﺭﺍﺣﺖ، ﺭﻭﺯهای ﻗﺸﻨﮓ، ﯾﮏ ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺵ،  ﯾﮏ ﺧﻮشی ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ، ﻧﺼﯿﺐ من و ﺩﻭﺳﺘﺎن و آشناهام ﮐﻦ. خدایا به حرمت رمضان چشمی گریان نباشه و قلبی شکسته نشه و همه را خوشبخت و آشناهام رو سلامت و زندگی ها آروم و تموم مریضا رو شفای عاجل بفرما. الهی ﺁﻣﯿﻦ. عارفی بود که شاگردان زیادی داشت و حتی مردم عامه هم مرید او بودن و آوازه ش همه جا پیچیده بود. عابد روزی به آبادی دیگه ای به نونوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نونوا به او نون نداد و عابد رفت. مردی که اونجا بود عابد رو شناخت و به نونوا گفت این مرد رو میشناسی؟ گفت نه. گفت فلان عابد بود، نونوا گفت من از مریدان اویم و دوید دنبالش و گفت میخوام شاگرد شما باشم، اما عابد قبول نکرد. نونوا گفت اگه قبول کنی من امشب تمام آبادی رو طعام میدم و عابد قبول کرد. وقتی همه شام خوردند، نونوا گفت سرورم  دوزخ یعنی چی؟ عابد گفت دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بنده خدا ندادی ولی برای رضایت دل بنده خدا یک آبادی رو نان دادی.  عزت همگی زیاد.

سلام بر رمضان و سلام بر این مهمونی باشکوه!

http://s6.picofile.com/file/8254676900/ramezan.jpg

سلام بر رمضان!
سلااام و صبح اولین روز میهمونیِ یار برا همه تون به خیر و سلامتی!  رمضان اومده و تمومِ درهای آسمون به روی زمین باز شده و رحمت خداوند هر لحظه و هر ثانیه بر سر و رومون فرو میریزه. هم اکنون دقیقه ها و ثانیه هامون، همه لحظه های استجابتن و روزها و ساعت ها هم، همه موسم رستگاری و رهایی ان و خدا گوش به زنگ هست. گوش به زنگ توبه ها، آرزوها و استغفارها. خدا دنبال بهونه هست، کوچکترین بهونه برای اونکه بهشتش رو ارزانی کنه و بنده اش رو برای ابد در آغوش لطف خویش بگیره. امسال هم، این فرصت به ما داده شده که از تاملات رمضان، شبهاى سرنوشت ‏ساز قدر، لحظات‏ نورانى و عرفانى سحر، حالات خوش جلسات دعا و قرآن، حضور قلب نماز شب و دیگر برکات این ماه بزرگ استفاده کنیم و در عید فطر عیدى بگیریم. پس قدرش رو میدونیم که به فرموده مولای متقین حضرت علی(ع) روزه ماه رمضان، نگهدارنده از عقاب است و بازدارنده از عذابه.  خدایا تو را سپاس که بار دیگر چشمانم بر هلال رمضان گشوده شد. خدایا تو را سپاس که عمرم به سر نیامد و دیگربار در میهمونی تو وارد شدم. خدایا به من سعادت و سلامت عطا کن تا روزه بگیرم و فرمان تو را اطاعت کنم. خدایا یاری ام کن تا بر هر آنچه حرام است، در این ماه، چشم و گوش ببندم و دست از هر آنچه تو روا نمیداری، بشویم. خدایا به من توان بده تا لحظه لحظه این ماه مبارک را برای استغفار و رسیدن به حاجات خویش قدر بدانم و بهشتی را که در این ماه ارزان و آسان در دسترس من قرار داده ای، به دست آورم. بچه ها دعایی رو که در ادامه مینویسم رو خیلی دوست دارم، خدایا! هنگامیکه ثروتم دادی، خوشبختی ام را نگیر و هنگامیکه توانایی ام دادی، عقلم را نگیر و هنگامی که مقامم دادی، تواضعم را نگیر و هنگامیکه تواضعم دادی، عزتم را نگیر و هنگامیکه قدرتم دادی، عفوم را نگیر و هنگامی که تندرستیم دادی، ایمانم را نگیر و هنگامیکه فراموشت کردم، فراموشم نکن! بارالهاااا تو این ماه عزیز و پر برکت چتر رحمتت را بر سر تموم دوستانم و آشناهام و اقوامم همیشه بازنگه دار و بهترین تقدیرها را براشون رقم بزن. با آرزوی روزى زیبا، روزی پر نشاط و پر از خیر و برکت همراه با سلامتی و عاقبت بخیری برا همه مون ایشالا.

پیشاپیش آغاز عشق بازی ومهمونی خدا بر دوستان و همراهان گرامی مبارک❤️

سلااااام به همگی! امروز دوشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۵ هجری شمسی و ۰۶ ژوئن ۲۰۱۶ میلادی و ۳۰ شعبان ۱۴۳۷ هجری قمری هستش! آغاز عشق بازی واسه شماهایی که به پیشواز مهمونیه خدا رفتین مباااارک باشه ایشالا. بچه ها به نظرم دنیای ما آدما دنیای عجیبیه! بله دنیای ما، دنیای روابط آدما با آدما نیست بلکه دنیای روابط نقابها با نقابهاست، چونکه آدما کمتر فرصت میکنن تا سیمای حقیقی همو  ببینند. عرضم به خدمت تون یاد صحبتای استادی افتادم که  میگفت همیشه در مقابل یک فرد معلول با سرعت کم راه برید و در مقابل مادری که فرزندش رو از دست داده بچه تون رو نبوسید و در مقابل یک فرد مجرد از عشقتون نگید و همچنین در برابر کسی که نداره از داشته هاتون مغرورانه حرف نزنید. دوستان و همراهان صمیمی،  هیچگاه فراموش نکنیم که هیچکس بر دیگری برتری نداره، مگر ۱- به  فهم و شعور ۲- به  درک و ادب . آدمی فقط در یک صورت حق داره به دیگران از بالا نگاه کنه و اون هنگامیه که بخواد دست کسی رو که بر زمین افتاده بگیره و او رو بلند کنه! این قدرت ما نیستش، بلکه این  انسانیت هست. و اینم از جدول رده بندی نهایی والیبال انتخابی المپیک برزیل2016 که ایران با قدرت در جایگاه دوم قرار گرفت.
  http://s6.picofile.com/file/8254585026/volleyfinal.JPG

حکایت چوپان و مار!

سلام به همگی و صبح زیبای روز دوشنبه دهم خرداد ماه نودوپنجـــــــتون خوش و خرم! عرضم به خدمت تون یه چیزی تو این روزا فهمیدم و اون اینکه همیشه نگرانیها و دلخوری هامونو به موقع بگیم و حرفهای خودمونو به یک دیگه با کلام مطرح کنیم، نه با یه رفتار خاص! چونکه از کلام همون برداشت میشه که ما میگیم ولی از رفتارمون هزاران برداشت میشه. ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﮐﺎﺳﻪ ی ﺷﯿﺮﯼ ﺟﻠﻮی ﺳﻮﺭﺍﺧﯽ میذﺍﺷﺖ و مارﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ میومد و  ﺷﯿﺮ رو ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﻭ سکه ﺍﯼ هم توی اون کاسه مینداخت. ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ و به ﭘﺴﺮﺵﮔﻔﺖ که همون ﮐﺎﺭ رو انجام بده. ﭘﺴﺮ هم انجام داد اما مدتی که گذشت ﻭﺳﻮﺳﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎﺭ رو بکشه ﻭ تموم ﺳﮑﻪها رﻭ برﺩﺍﺭه. ﻫﻤﯿﻦ ﮐﺎﺭ رو هم ﮐﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﻣﺎﺭ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪ ﻭ ﭘﺴﺮ رو نیش ﺯﺩ ﻭ پسر هم مرد. ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻌﺪ ﺑﯽ ﭘﻮﻝ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﻗﺪﯾﻢ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺳﻪ ﺷﯿﺮﯼ ﺟﻠﻮی ﺳﻮﺭﺍﺥ ﮔﺬﺍﺷﺖ و ﻣﺎﺭ ﺷﯿﺮ رو ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺳﮑﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ ﻭلی به او ﮔﻔﺖ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺮﺍم ﺷﯿﺮ ﻧﯿﺎر چون نه ﺗﻮ ﻣﺮﮒ ﭘﺴﺮﺕ رو فراموش میکنی ﻭ ﻧﻪ ﻣﻦ ﺩﻡ ﺑﺮﯾﺪﻩ م رو.

بعضی چیزا وقتی با جنگیدن به دست میان، بی ارزش میشن!

بچه ها سلااااام! خوبین؟ خوشین؟ روز اول هفته تون به خیر و شادی! مثه همیشه آرزو میکنم که بهترین روزا تو این هفته برا همه مون رقم بخوره. عرضم به خدمت تون که ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﻨﮕﯿﺪﻥ ﺧﻮﺏ نیستش! اینو به این دلیل میگم که ﻣﻦ ﻫﻤﯿﺸﻪ جنگیدم ﺗﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺘﻮﻧﻢ ﭼﯿﺰﯼ ﺭو ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻢ یا واسه چیزایی جنگیدم ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﻭﺟﺪﺍنم ﺳﺮﺑﻠﻨﺪ ﺑﺎﺷﻢ ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯا ﺧﻮﺏ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺁﺩمای ﮐﻮﺗﻪﻧﻈﺮ و ﺣﺴﻮﺩ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺟﻨﮕﯿﺪ! همچنین ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ و نیز ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺩﻝ آدما و همچنین ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺻﻼﺡ ﺩﻝ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﮐﯿﻨﻪﻭﺭﺯﯼ میکنه هم ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺟﻨﮕﯿﺪ! ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ هم ﺣﺘﯽ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺟﻨﮕﯿﺪ! ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰا ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﺟﻨﮕﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ میان ﺑﯽﺍﺭﺯﺵ میشن! من ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯا ﻧﺴﺨﻪ ی ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺭو میپیچم واسه ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺭﻧﺠﻢ میده و ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﻫﺎﯼ ﺑﭽﻪ گونش ﺁﺭﺍﻣﺸﻢ ﺭو ﺑﻪ ﻫﻢ میریزه و ﺍﺯ آدمایی ﮐﻪ ﺯﯾﺎﺩ ﺩﺭﻭﻍ میگن، ﺯﯾﺎﺩ ﻇﻠﻢ میکنن، آدمایی که ﺣﺮﻣﺖ ﺩﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭو ﻧﮕﻪ نمیدارن ﻓﺎﺻﻠﻪ میگیرم. ﺑﺎ ﺣﻘﺎﺭﺕ ﺑﻌﻀﯽ ﺩﻝ ﻫﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ جنگیدش بلکه ﺑﺎﯾﺪ نادیده شون گرفت ﻭ گذشت. اونارو به کسی واگذار میکنم که میدونم عادل هست و صابر. صبر می کنم و معتقدم که زمان همه چیز رو ثابت خواهد کرد.