پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک
پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

پیک اطلاع رسانی بچه های تجارت الکترونیک

در اوج بودن

http://s6.picofile.com/file/8246866826/950124_2.jpg

اﻧﺴﺎن ﮐﻪ ﻏﺮق میشه ﻗﻄﻌﺎً میمیره؛ ﭼﻪ تو درﯾﺎ غرق بشه، ﭼﻪ تو رؤﯾﺎ، چه تو دروغ، ﭼﻪ تو ﮔﻨﺎﻩ, چه تو خوشی، چه تو قدرت، چه تو جهل، چه تو انکار، چه تو حسد، چه تو بخل، چه تو کینه و چه تو انتقام.   انسان بودن، خودش به تنهایی، یه دین خاصه که پیروان چندانی نداره!  بچه ها تصویر بالا، با متنی که درج کردم مرتبط نیست، فقط ازش خوشم اومده، همیشه بالا بودن و تو اوج بودن یه حس خوب به آدم القا میکنه، پریدن و پرواز هم دقیقاً همینطوره، هم جذابه و هم هیجان انگیز و هم زیباست. انسانا همیشه برا رسیدن و تسلط اونچه تو دسترسشون نیست، طمع بیشتری دارن، مثه آسمون و فضا یا قعر اقیانوسا! امیدوارم که همیشه همه مون تو اوج باشیم ولی از اعماق هم غافل نشیم! عزت همگی زیاد.

من آموختم که ...

http://s7.picofile.com/file/8246742692/950123_1.JPG

بچه ها من به این مواردی که اشاره میکنم رسیدم و برا کسب اینا تو بعضی موارد هزینه های زیادی هم دادم! اولیش اینه که به نظرم  ساده ترین راه برا شاد بودن، دست کشیدن از گلایه هستش، دومیشم خوش بینیه، یه جایی خوندم که افراد خوش بین نسبت به افراد بدبین، عمر طولانی تری دارن و اما بعدیش نفرته! لامصب نفرت مثه اسید میمونه و ظرفی که تو اون قرار داره رو از بین میبره و مورد بعدی هم اینه که بدن برا شفا دادن خودش توانایی عجیبی داره و فقط بایستی با کلمات مثبت با اون صحبت کردش و اما بعدی اینکه اگه میخوام خوشحال باشم، بایس سعی کنم دل دیگران رو شاد کنم و مورد دیگه اینکه اگه دو جمله ی خسته ام و احساس خوبی ندارم رو از زندگیم حذف کنم، خیلی از بیماریها و خستگیام برطرف می شن و دیگری اینکه وقتی مثبت فکر میکنم، شادتر هستم و افکار مهرورزانه تو سرم، بیشتر میچرخن و سرانجام اینکه با خدا همه چیز ممکن هست.

بچه ها یاد گرفتم حسرت واقعی رو اون روزی میخورم که بیبینم به اندازه سن و سالم زندگی نکردم بنابراین به این نتیجه رسیدم که اینطوری باس باشم: بی خیال غم و غصه، بی خیال نداری و بی پولی، بی خیال تنهایی و کسی رو نداشتن، اصن بی خیال همه چی! باید تا میتونم شاد باشم و زندگی رو زندگی کنم و من باید روزگار رو خسته کنم نه روزگار منو. ضمناً بایستی دروغ و دروغگو رو هم ترک کنم، مجازات آدم دروغگو این نیستش که کسی باورش نمیکنه بلکه اینه که خودش نمیتونه حرف کسی رو باور کنه. دروغ اولش مثه یه قاصدک هست که ظاهر داره و منسجمه ولی با اولین نسیم از هم متلاشی میشه. پس دروغ و دروغگو چوبِ دو سرسوخته هستن! دوست دارم مثه خیلیا باشم که با دروغ و ظاهر ادایِ خوبارو در نمیارن. اگه قرار باشه من اونی بشم که دیگران میگن، دیگه من، من نیستم که! من همینم که میبینین!! مغازه نیستم که دکور بچینم براتون!!!! من نه آرزوی کسیم و نه آویزونِ کسی! خیلیا اگه ظاهرشون به قشنگیه خیلیای دیگه نیس، پیشِ خودشون خوشحالن که باطنشون از خیلیا قشنگتره و بهتره آدم صادقانه بد باشه!!!  عزت همگی زیاد ایشالا.

سایه شوم ارتباط و رفتار اشتباه روی زندگی! زن و شوهرا بخونن!

http://s7.picofile.com/file/8246737034/saye_shoom_joghd.JPG

سلاااام به همگی! خوبین؟ خوشین؟ اوضاع احوال خوب پیش میره؟ ایشالا که هرجا هستین خوب و خوش سلامت باشین و لحظه های شاد منتظرتون باشه. بچه ها
یادتون هست که چند بار با خواهرتون دعوا کردین؟ یا یادتون هست که چند بار با برادرتون بگومگو داشتین؟! ده بار؟ صدبار؟ هزاربار؟ میدونم هیچکدوم رو یادتون نیست و به دل نگرفتین اما با همسرتون چند بار ناراحتی داشتین؟ پنح بار؟ ده بار؟ پونزده بار؟ بعله همه رو یادتونه!! همه رو کنج ذهنتون دارین! عاقا یه ماجرایی برا یکی از دوستای متأهلم پیش اومده که خیلی ناراحتم کرد و به خاطر همین میخوام ادای بابا بزرگارو درارم و یه کم حرفایی که بزرگتر از دهنمه بزنم اما شما لطفاً نگین دهنت سرویس اینا چیه میگی فسقلی!! عاقا من میگم رابطه ی زن و شوهر مثه رابطه ی خواهر و برادری نیس و همچنین مثه رابطه ی مادر و فرزندی نیس و نیز مثه ارتباط پدر و پسری نیس و اصلاً مثه هیچ رابطه ای نیس! بلکه رابطه دو نفره که عاشق همن اما هم خون نیستن. اگه کدورتی میونِ خواهر و برادر باشه و اگه ناراحتی بین پدر و مادر و فرزندا باشه، به اندازه کدورت و ناراحتی مابین زن و شوهر مهم نیس! میدونین چرا؟ چون تو اون رابطه، همه هم خونند و خواسته یا ناخواسته اون کدورت رفع میشه و انگار هیچ اتفاقی نیوفتاده اما کوچکترین اتفاق اگه بین زن و شوهر رخ بده و اونو بزرگ کنن و اگه ناراحتی ایجاد بشه، حتی در صورت بخشش، از ذهن دو طرف نمیره بیرون و به مرور زمان به رابطه خدشه وارد میشه و کم کم کدورتا عادی میشه و کم کم از یکدیگه سرد میشن و این خیلی خطرناکه! نظرم اینه که اینجور موقعا سعی کنید زود از هم ناراحت نشین و سریعاً جبهه گیری نکنین و تا میتونین همونجا گذشت کنین و موضوعو دنباله دار نکنین و اگه کدورتای کوچیک به چشم اومد و اگه آنا رو بزرگ کردین، منتظر سردی و گسستگی باشین، چرا که ذره ذره کارای گذشته رو روی هم تلنبار میکنین، حتی اگر بخشیده باشین. رابطه ی زن و شوهر مثه رابطه شما با خونواده تون نیس بلکه رابطه زن و شوهر حساس هست! مواظب رابطه تون باشینن.

بعضی ها عجیب خوبند!

بعضیا خیلی عجیبن، با یه اتفاق میان و میشینن ته ته دلمون و با هزار بهونه و تلخی و اَخم و تَخم و دلیل، دیگه از دلمون نمیرن بیرون. خوب میخندن؛ خوب گوش میکنن؛ اصلا انگار اومدن که مایه دلگرمیمون باشن. حتی اگه نباشن؛ رد پاشون روی دلمون میمونه، تا تموم عمر عشق میورزن، حتی متلکاشون به جانمون میشینه. یادشون که میوفتیم روحمون جانی دوباره میگیره. یادشون که میوفتیم بی اراده لبخند به لبانمون میشینه. بعضیا رو کم میبینیم و حتی اگه نبینیم باز باهامون هستن، بعضیا عجیب میان و عجیب تر اونکه دیگه نمیرن حتی وقتیکه از کنارمون رفته اند. میمونن؛ لبخندشون ، تصویرشون ، صداشون ، حرفاشون ، همه رو پیشمون امانت میذارن و ما میمونیم و یاد و آرزوی دیدار دوباره اونا.

امروز، سه شنبه هفدهم فروردین سال کبیسه 1395 !!!

کاشکی دنیا طوری بود که  هیچکس به کسی نیازی نداشت،  اونوقت آدما مطمـئن میشدن کسی که سراغشون رو میگیره دوسشون داره نه کارشون! سلاااام بچه ها، خوبین؟ خوشین؟ کیفتون کوکه؟ چه خبرا؟ اول از همه میخوام بابت همراهیاتون، ازتون قدردانی کنم لذا از صمیم قلبم بهتون میگم حضورتون مغتنم، وجودتون محترم، لایک و کامنتاتون مروارید، همینجا خالصانه بهتون اعلام میکنم که اعتبار و درخشش صفحه من به وجود شماست، لذا قدردان مهر و محبت یکایک شما دوستانم هستم و به اینم معتقدم که کسی که موافق من و نوشته هام نیستش، مخالف منم نیست بلکه موافق دیگریه!. حالا بریم سر مطالبی که امروز میخوام خدمت تون عرض کنم! اولین مطلب اینه که عاقا من یه نظری دارم در خصوص زندگی روزمره مون و دوس دارم نظر شما رو هم بدونم و اون اینه که حساب هر روزمون رو جدا نگه داریم، این یعنی چی؟ الان میگم! یعنی اینکه امروز فقط امروزه و ربطی به دیروز و فردامون نداره، اینکه شور آینده رو داشته باشیم و غم گذشته رو بخوریم خیلی اشتباهه! به نظرم بهتره که هر روز رو از صبح تا شب واسه همون روز زندگی کنیم. دومین مطلب اینکه بعضی وقتا زندگی سخته ولی ما سخت ترش میکنیم، بعضی وقتا آرامش داریم اما خودمون خرابش میکنیم، گاهی  هم خیلی چیزارو داریم اما محو تماشای نداشته هامون میشیم، گاهی هم حالمون خوبه اما با نگرانیِ فردا، خرابش میکنیم، خیلی وقتا میشه بخشید اما با انتقام ادامه ش میدیم، گاهی هم میشه ادامه داد اما با اشتیاق انصراف میدیم، فکر میکنم توی خیلی وقتای عمرمون اشتباه میکنیم و نمیدونیم اما میشه بیشتر مراقب خودمون، تصمیماتمون و گاهی، گاهی های زندگیمون باشیم و همچنین میشه یادمون نره که فقط یه بار زنده ایم و یه بار زندگی میکنیم! و اما سومین مطلب اینکه بزرگترین اشتباهی که خیلی از ما آدما در رابطه هامون میکنیم اینه که نصفه میشنویم، یک چهارم میفهمیم و هیچی فکر نمیکنیم اما دو برابر واکنش نشون میدیم!!! و چهارمین مطلب اینکه من خودمو خیلی دوست دارم! میدونین برا چی؟؟؟! واسه اینکه همه جا همرام بوده و یه ‌بارم نگفت حاضر نیستم با تو بیام، باهام اومد و هیچی نگفت و حرف نزد، هرچی گفتم رو شنید، زماناییکه رنجش دادم منو تحمل کرد و اما پنجمین موضوع اینکه آخر اسفند94 وقتی داشتم سال 94 رو از خونه مون بیرونش میکردم اینو یادم اومد که وقتی داشت میومد چقد شوق داشتم، من به همه و همه به من اومدنش رو تبریک می گفتن! چقد براش بال بال زدم، چقدر براش برنامه چیدم، یه عالمه از هدفامو رو صفحاتش نوشتم ولی وقتی سال 94 داشت میرفت، برگشت و نگاهی به من کرد و با لبخندی مهربانانه انگار که از من هیچ بدی ندیده باشه بهم گفتش این من نیستم که دارم میرم بلکه تویی که از ایستگاه من داری رد میشی! مراقب باش کجا میری! معلوم نیس که چند ایستگاه دیگه مهلت داری! فقط کاری کن که خودت از انجامش شرمسار نباشی. دستی تکون داد و من رفتم. بچه ها به نظرم مهربون بودن مهمترین قسمت انسان بودنه، دل انسانه که اونو سعادتمند و ثروتمندش میکنه، انسان با اونچه که هست ثروتمنده نه با اونچه که داره، آرامــش سـهم کسـاییه که بی مـنت میبخشــن و بی کیـنه میخـندن و با سـخاوت محبـتشونو اکرام میکنن و اما مسئله آخر و ششم اینکه، عایا کسی میدونه بیا بغلم به عربی چی میشه؟؟ بالاخره درحد صحبتای یومیه که باید بتونیم تو بهشت باحوری حرف بزنیم، اینطور نیس؟ دوستام گفته باشما اوناییکه مسافر جهنم هستن، رو انگلیسیشون کار کنن!! به نظرم تو این دنیای مجازی بهتره تا میتونم چرت و پرت بگم! کی به کیه!!!! ببخشین سرتونو درد اوردم، ایشالا که آرامـــش سهـم هر لحـظه تون بـاشه و روزتون بخیر و شادی و فعلاً عزت همگی زیاد!!!

http://s7.picofile.com/file/8245819992/ext.jpg

متنی زیبا از صفحه شخصی استاد ارجمند پریز پرستویی بزرگوار!

دو تا انسان وجود داشتن که وقتی دو ساله بودن با دست‌هاشون همدیگه رو زدن، و هنگامیکه دوازده ساله شدن با چوبدستی و سنگ به هم حمله کردن و همچنین زمانیکه بیست و دو ساله شدن با تفنگ به هم شلیک کردن و وقتی چهل و دو ساله شدن به هم بمب پرتاب کردن و هنگامیکه شصت و دو ساله شدن بیمار شدن و وقتی هشتاد و دو ساله شدن مُردن و کنار هم به خاک سپرده شدن و زمانیکه پس از صد سال کِرمی قبر اونا رو سوراخ کرد، اون کرم اصلاً متوجه نشد که در اینجا دو انسان متفاوت به خاک سپرده شده‌اند! خاک، همان خاک بود!!!!!!

فرمول خوشحالی!

متاهلا میخوان طلاق بگیرن، مجردا دوست دارن ازدواج کنن!

کودکا میخوان زودتر بزرگ شن، بزرگترا دوست دارن به دوران کودکی برگردن!

شاغلا از شغلشون مینالن، بیکارا دنبال شغلن!

فقرا حسرت ثروتمندا رو میخورن، ثروتمندا از دغدغه مینالن!

سیاه پوستا دوست دارن سفید پوست شن، سفید پوستا خودشونو برنزه میکنن!

هیچ کس نمیدونه تنها فرمول خوشحالی اینه که قدر داشته هاش رو بدونه و از اونا لذت ببره!!!!!!!


http://s6.picofile.com/file/8245819984/910116.JPG

درسی از اشتباهات زندگی!@

میدونین عذاب الهی یعنی چی؟؟؟! ینی اینکه چاییت یخ کنه و یاد یه بیشعور بیوفتی! عاقا این روزا بعضی از مردم خیلی با کلاس شدن! چند روز پیش دوست دوران دانشگا قبلیمو دیدم، همونی که اگه من نبودم با مخ هر سال میوفتاد! وقتی تو خیابون دیدمش همچین خوشحال و جوگیر شدم و تا برسم بهش، مثه اُسکولا وسط مردم همچین دویدم سمتش، که گفتم الان میرم از اونورش میزنم بیرون! عاقا من با این حال و هیجان از یه طرف و اون از سوی دیگه قدم از قدم تکون نداد و بیخیال دماغشو کشید بالا!! گفتش ببخشین دیرم شده دارم میرم جلسه! منم توی دلم گفتم تف به ذاتت کصافط! خیلی بی شعوری، بابا من این همه از دیدنت ذوق کردم! و زیر لبی داشتم بهش فحش میدادم، حداقل یه جوری رفتار میکردی جلو ملت ضایع نشم! البته تو واقعیت گفتم باشه باشه نمیام سمتت روبوسی توخوبی؟ دیگه چطوری؟ کاری نداری خدافظ شما!!!!!!!! عاقا یه چیز دیگه! تازه یادم اومد! من از بچگی موتور دوس! من تک چرخ عاشق!! بچه که بودم، بچه که نه مثلاً 12 سالم که بود، یکی از پسرای همسایمون موتور داشت، منم اونقد التماسش میکردم تا ده دقیقه میذاشت برم سوار موتورش بشم. بعدش دیدم فایده نداره، ده دقیقه که چیزی نیس. عاقا میزدم زیر گریه! و بابای همسایمون یکی میزد تو گوش پسرش و میگف بچه رو ببر بگردون مگه تو آدم نیستی؟ بعدش هیچی دیگه بغلم میکرد و میذاشتم ترک موتور و منم عین کفترا سفت میچسبیدم بهش و هنوز راه نیوفتاده داد میزدم. وقتی هم کاملاً از خونه دور میشدیم پسر همسایه واسه اینکه حرصشو خالی کنه هی تک چرخ میزد تا منو بترسونه، منم الکی جیغ میکشیدم تا فک کنه میترسم! ولی در عوض کلی عشق میکردم و ذوق میکردم. یه همچین بچه ای بودم من!!

 

http://s7.picofile.com/file/8241329184/darse_zandegi.JPG

گاماس گاماس!

انسان آهسته آهسته عقب نشینی میکنه، هیچکس یکباره معتاد نمی شه، یکباره سقوط نمی کنه، یکباره وا نمی ده، یکباره خسته نمیشه، رنگ عوض نمیکنه، تبدیل نمیشه و ازدست نمی ره، زندگی خیلی آروم از شکل میوفته و تکرار خستگی خیلی موذیانه و پاورچین رخنه میکنه؛ قدم اول رو اگه به سوی حذف چیزای خوب برداریم، شک نکنین که قدمای بعدی رو شتابان بر خواهیم داشت.


http://s7.picofile.com/file/8241116976/70.JPG

یه دیالوگ!!


اِدوارد: میدونی فرق بین درد و رنج چیه؟

آنا: چه فرقی میکنه؟ وقتی دوتاشون بَدَن...
اِدوارد: وقتایی که باهات حرف میزنم و حواست پیش یکی دیگه س، این میشه رنج!
آنا: خب درد چیه اونوقت؟
اِدوارد : که با این حال، باز دوستت دارم!


"سقوط عقابها"    - رابرت کیوساکیر




وقتی باختم مسیر را یافتم.راهی جز موفقیت ندارم پس راهی میشوم

وقتیکه باختم مسیر رو یافتم.

راهی جز موفقیت ندارم پس راهی میشم!

ﺭﺍﺯ ﺁﺭﺍﻣﺶ، ﺩﺭ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﺫﻫﻦ ،ﺍﺯ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎﺳﺖ!!!

به عقیده خیام هر کس که تو این دنیا بتونه شاد زندگی کنه و از زندگیش لذت ببره بطور حتم بعد از مرگش در بهشت خواهد بود زیرا کسی که زندگی شادی داشته باشه به طور طبیعی نه به کسی ظلم می کنه و نه تفکرات منفی نسبت به دیگران داره پس دنیا و آخرتش برای او بهشت خواهد بود. بنابراین نباید زندگی رو به خود سخت گرفت و به خود وعده فردایی بهتر داد .

 

گردون نگری ز قد فرسوده ماست

جیحون اثری ز اشک پالوده ماست

دوزخ شرری ز رنج بیهوده ماست

فردوس دمی ز وقت آسوده ماست

حکیم عمر خیام نیشابوری


ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺷﻤﺎ ﺭو ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ نمیکنه، ﺑﺮﻛﺖ ﻫﻢ نمیبخشه، ﻛﻨﺘﺮﻝ ﻫﻢ نمیکنه، ﻓﻘﻂ ﻋﻤﻠﺖ رو ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺮﮔﺮﺩوﻧﺪﻩ میشه!!

ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺑﻪ ﺍﺭﺗﻌﺎﺷﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺷﻤﺎ ﺍﺭﺳﺎﻝ میشه ﭘﺎﺳﺦ میده!

ﺷﺎﺩ بیاندیشی، ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﻰ ﻧﺼﻴﺒﺖ میشه،

ﻣﻨﻔﻰ ﺑﻴﺎﻧﺪﻳﺸﻰ ، اونچه ﻧﺼﻴﺒﺖ میشه ﻣﻨﻔﯽ هست>

ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﻛﻮﻩ هست ﻭ ﻓﻌﻞ ﻣﺎ ﻧﺪﺍ،  ﺳﻮﻯ ﻣﺎ ﺁﻳﺪ ﻧﺪﺍﻫﺎ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ!! ﺷﻚ ﻧﻜﻨﻴﺪ!

ﺍﻳﻦ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ هست!

ﺭﺍﺯ ﺁﺭﺍﻣﺶ، ﺩﺭ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﺫﻫﻦ ،ﺍﺯ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎﺳﺖ!!!



راه جهنم!!!!!!!!!

قطعی ترین راه به جهنم،

راهی تدریجی هست

راهی هموار

راهی بدون شیب های شدید

راهی بدون فرازهای نفس گیر

راهی بدون پیچ های تند

راهی بدون موانع سخت و دشوار

راهی بدون علامت

و

راهی بدون هرگونه ناهمواری!!

راهی روشن، شفاف، راحت و ساده

آرامش!

به اونهایی که عاشق شون نیستم خیلی مدیونم و احساس آسودگی خاطر میکنم! وقتی می بینم کس دیگه ای به اونها بیشتر نیاز داره و از اینکه خوابشون رو پریشون نمیکنم شاد هستم! آرامشی که با اونها احساس میکنم و آزادی یی که با اونها دارم ، عشق نه میتونه بهم بده و نه میتونه ازم بگیره!